File: /var/cells/data/personal/c9bd2e93-2121-4076-9d1e-cd9d2dc664cb
PK
     �lZQ���k �k    content.json[{"id":"a34d7a6d-c43e-4e19-ac74-b42e8dadaa63","revisionId":"80701a18-ed9a-496e-978f-48e0be66dcef","class":"sheet","rootTopic":{"id":"a81aaf27-912e-45dd-ae58-e1afe91a4a62","class":"topic","title":"ساختار مقاله:«Merleau-Ponty, Lived Body, and Place:\nToward a Phenomenology of Human Situatedness»\n","structureClass":"org.xmind.ui.map.clockwise","extensions":[{"provider":"org.xmind.ui.ice-cream-pancake","content":{"slide-appearance":"hand-drawn"}}],"children":{"attached":[{"id":"4b645861-be64-472d-8731-0f16695ed994","title":"مفاهیم","position":{"x":316.7973575617989,"y":-184.86700311041068},"children":{"attached":[{"id":"b2e80ab1-64da-4492-b3c4-a9ab00aa9221","title":"2.مکان ","children":{"attached":[{"id":"077d7c0a-7322-403f-afe9-8cd38bc2b65c","title":"محیط ","children":{"attached":[{"id":"4c3f2894-861e-406e-a6a5-31956c24494f","title":"چگونه میتوانیم ارزش تفکر مِرلو-پونتی را در درک \"مکان\" بهتر توضیح دهیم؟ ","children":{"attached":[{"id":"c7783aa7-ff47-4369-8a7d-81d4ca4ccdfa","title":"یکی از تفسیرهای مفید، تفسیر فیلسوف شاون گالاگر (Gallagher 1986) از چگونگی درک مِرلو-پونتی از \"محیط\" است که در استدلالی که در اینجا ارائه کردهام، میتوان آن را به عنوان \"مکان\" نیز درک کرد. گالاگر اشاره میکند که از یک سو، بدن زیسته محیط را در خود ادغام میکند: ","children":{"attached":[{"id":"d6717fe7-edc1-4c3a-a272-d4bd06bfd3ad","title":"\"از نظر پدیدارشناختی، محیط دقیقاً یک 'منطقهی دستورزی' برای بدن زیسته است - چیزی که به طور بالقوه میتواند مورد استفاده قرار گیرد و در خود ادغام شود\" (گالاگر 1986، ص. 163). یکی از مثالهای این \"ادغام\"، خانه اورسولا است که در آن روتینهای بدنی، روتینهای زمانی-مکانی و بالههای مکانی به زندگی بدن زیسته در مکان کمک میکنند. به این معنا، محیطها و مکانها یک گسترش جمعآوریکننده از ادراک و بدن-سوژه هستند."},{"id":"c7ceab25-3613-417e-854b-889c318442f7","title":"تمامی این ادغامها یا تجسمها به همان توانایی برای مناسبسازی \"مرزها و جهات\" در یک محیط مشخص نیاز دارند، تا \"خطوط نیرویی\" را برقرار کنند و به طور خلاصه، محیط را سازماندهی کنند، \"تا یک رفتار را در تنظیم جغرافیایی بسازند\" [Merleau-Ponty 1962، ص. 112]. به لحاظ جغرافیایی یا عینی، محیط به عنوان چیزی در برابر بدن زیسته قرار دارد. اما به لحاظ پدیدارشناختی یا تجربی، محیط یک گسترش نامعین از بدن زیسته است (گالاگر 1986، ص. 163)."},{"id":"8b9e8864-3484-4669-be60-2df9375cd2f8","title":"گالاگر (1986، ص. 163) همچنین اشاره میکند که محیط “به گونهای بدن را شرطی میکند که بدن بیان یا انعکاس محیط است.” در این حس، محیطها و مکانها بدن زیسته را مناسبسازی میکنند و بدین ترتیب به شیوه خاصی که افراد و گروهها جهان خود را سکونت میکنند، کمک میکنند. همانطور که مرلو-پونتی مینویسد، محیط “یک اتصال زنده است که با آنچه بین اجزای بدن من وجود دارد، قابل مقایسه یا بهتر بگوییم، یکسان است” (1962، ص. 205)."}]}}]}}]},"style":{"id":"c311d735-6706-4751-921d-aff73cae8c14","properties":{"svg:fill":"#2CD55133"}}},{"id":"f79486f5-f668-4271-bd1d-3602f1a8909d","title":"بدن","children":{"attached":[{"id":"12ced1af-5437-46b9-8a0a-555f39a14dc0","title":"«[بدن] رسانه خاصی برای تجربه [مکان] است. ","children":{"attached":[{"id":"fa63dbad-60fb-4aae-8dfd-08ce906842e3","title":"بدن زیسته شرط مادی امکان برای [مکان] است در حالی که خود نیز عضوی از همان جهان است. این بدن برای مکان اساسی و بخشی از آن است. درست همانطور که مکانها بدون بدنهایی که آنها را پشتیبانی و زنده نگه میدارند، وجود ندارند، بدنهای زیسته نیز بدون مکانهایی که در آنها زندگی میکنند و از آنها عبور میکنند، وجود ندارند […] بدنها و مکانها واژههای ذاتی و طبیعی یکدیگر هستند. آنها یکدیگر را زنده میکنند.»"}]}}]},"style":{"id":"6437b753-bf14-4e77-9001-e152d5fbc28a","properties":{"svg:fill":"#2CD55133"}}},{"id":"d25d51f1-f1b5-4755-a52e-2188dceeefa4","title":"فضا ","children":{"attached":[{"id":"d891f7d2-801a-410f-9d7e-f9d3d97b702d","title":"فضا همواره خود را پیش از خود میآورد... از جوهر فضا این است که همواره \"از پیش شکل گرفته\" باشد، و هرگز نخواهیم توانست آن را با عقبنشینی به ادراکی بدون جهان درک کنیم. نباید از خود بپرسیم چرا هستی جهتدار است، چرا وجود فضایی است، [...] و چرا همزیستی [بدن ما] با جهان، تجربه را مغناطیس میکند و جهتی در آن القا میکند. این پرسش تنها زمانی قابل طرح است که حقایق بهطور تصادفی به سوژهای و ابژهای بیتفاوت نسبت به فضا برسند، در حالی که تجربه ادراکی نشان میدهد که اینها در نخستین مواجهه ما با هستی پیشفرض هستند و اینکه هستی مترادف با بودن در موقعیت است./ص2","children":{"attached":[{"id":"a898ecfd-12fd-4df4-bca8-01e3ea39622f","title":"تجربه ما(بدن ما) با جهان، تجربهای جهتدار است و جهتی را القا میکند. ","style":{"id":"9eab8be8-c873-4719-b135-97a7d8701343","properties":{"svg:fill":"#66666633"}}},{"id":"9d47082a-506a-4c08-acb9-38bab54c7347","title":"فضا همواره پیش از ما وجود دارد و ما موجوداتی در فضا و مکان هستیم. ","style":{"id":"de343f48-88ae-4054-8dc3-5b66977e9243","properties":{"svg:fill":"#66666633"}}}]}}]},"style":{"id":"795f3f0d-68f5-485b-9abd-ea8b51d59c30","properties":{"svg:fill":"#19A71933","border-line-width":"0pt","border-line-pattern":"none"}}},{"id":"0e9a38bf-0a4b-4be3-8f9e-7246168e99ae","title":"تعریف مکان ","children":{"attached":[{"id":"ad3886eb-a9a9-4441-934b-897b8f931243","title":"من مکان را به عنوان هر بستر محیطی تعریف میکنم که تجربیات، اعمال و معانی انسانی را به صورت فضایی و زمانی گرد هم میآورد  ","branch":"folded","children":{"attached":[{"id":"f61789db-b6d5-4daa-9ae8-206e5ae2b1c1","title":"I define place as any environmental locus that gathers human experiences, actions, and meanings spatially and temporally (Seamon 2013, p. 150; Seamon 2018, p. 2). "}]}},{"id":"13c7925c-10f5-4369-8b99-583176f1eec2","title":"، کیسی، مالپاس و دیگر پدیدارشناسان بر این باورند که مکان، محیطی مادی یا جغرافیایی که از انسانها جدا باشد، نیست؛ بلکه پدیدهای جداییناپذیر و بدیهی از تجربهی فرد یا افراد از مکان است"}]},"style":{"id":"fa73f464-dd3b-4798-a7b7-d9fd87ddeee0","properties":{"border-line-width":"2pt","border-line-pattern":"solid"}}},{"id":"3ba51c21-d0a0-4075-8644-c2090fa328e5","title":"ویژگی مکان ","children":{"attached":[{"id":"86acce19-2e7b-4e5d-8b72-6ee020a2077d","title":"مقیاسهای مختلف دارند","children":{"attached":[{"id":"cf64e0ee-62e4-4cee-aba2-8f31e887ee2e","title":"مکانها در مقیاسهای مختلف، از سطح کوچک و صمیمی تا سطح منطقهای گستردهاند و شامل شرایط محیطی مختلفی میشوند،  ","children":{"attached":[{"id":"ff977386-9768-4724-99ba-680a4a168f2d","title":"). Places range from intimate to regional scale and include such environmental situations as a frequently used park bench, a cherished home, a favored neighborhood, a city associated with fond memories, or a geographical locale that is a regular vacation destination. "}]}},{"id":"90fba0f9-127c-4198-b06a-e8bc59f0b2b1","title":"مثال","children":{"attached":[{"id":"a9c5b59b-e6ce-4c97-9351-8c92179dd5e8","title":"از جمله یک نیمکت پارک که مرتباً استفاده میشود، خانهای محبوب، محلهای دلپذیر، شهری با خاطرات شیرین یا منطقه جغرافیایی که مقصد دائمی تعطیلات است. "}]}}]}},{"id":"e1590a0c-b9d1-46f3-9127-6a73ff61e3ba","title":"ساختار پیچیده و چند وجهی ","children":{"attached":[{"id":"371fecb1-2096-4b7c-a8af-437929bbbb51","title":"از نظر تجربی، مکانها از حیث ساختار پیچیده و از نظر دینامیک چندوجهی هستند. از یک سو، مکانها میتوانند مورد قدردانی، محبت و توجه قرار گیرند؛ از سوی دیگر، ممکن است مورد بیتوجهی، نفرت و تخریب قرار بگیرند. برای افراد و گروههای مرتبط، مکانها میتوانند طیف وسیعی از اعمال، تجربیات، موقعیتها و معانی پایداریبخش، بیتفاوت یا تضعیفکننده را برانگیزند "}]}}]},"style":{"id":"c26abbdc-9b62-47a9-a6e2-dfd30eaac400","properties":{"border-line-width":"2pt","border-line-pattern":"solid"}}},{"id":"e8c2a685-4717-4434-8f5e-64d7aea1430d","title":"مکان از منظر پدیدارشناسی ","children":{"attached":[{"id":"60360be9-75fa-419c-9d3c-3bb1e710d1be","title":"مرلوپونتی و ادراک/Merleau-Ponty and Perception","children":{"attached":[{"id":"14d7509d-4698-4cc4-930a-a23b4ae88f4f","title":"پرسش محوری موریس مرلوپونتی در آثار خود ","children":{"attached":[{"id":"1085ebf8-7da0-4710-b5b8-ab31d2657d31","title":"چگونه ممکن است که انسانها در جهانی حضور داشته باشند که به طور فوری معنادار باشد؟ ","children":{"attached":[{"id":"b2ea9ca7-9af8-4978-aba7-2135af4bce49","title":"در تجربهی روزمرهی خود، در لحظهای خاص از تجربهای معقول قرار داریم که بهناچار شامل جهانی است که به طور ضمنی قابل درک و بدیهی است و در آن تجربهی ما جریان مییابد. "},{"id":"c41500fb-56a4-463d-aea1-7c2a4ec21d3f","title":"از آنجا که این جهان در کنار ما به طریقی خاص و بدون هیچ تلاشی از سوی ما حضور دارد، میتوانیم بگوییم که ما با جهان خود درهمتنیدهایم و در عین حال، جهان نیز با ما درهمتنیده است. هر لحظه از زندگیمان، خود را در جهانی مییابیم که پیش از ما حاضر است و حضوری گریزناپذیر دارد؛ خواه این جهان به کوچکی یک باجه تلفن باشد یا به وسعت چشمانداز لبهی گراند کنیون."}]}}]},"style":{"id":"9e398592-09fc-4a2a-8b9a-bfe379dd0a69","properties":{"border-line-width":"2pt","border-line-pattern":"solid"}}},{"id":"bb33e8cc-1fef-4f57-90c2-37aa786b67f6","title":"استدلال مرلوپونتی","children":{"attached":[{"id":"216d49ed-7ab7-4cf6-afba-a4a52e9e8ffc","title":"ادراک، بیان تجربی این غرقشدگی در جهان","children":{"attached":[{"id":"2f4b19d5-0bc6-4d50-9836-f6f1966134ab","title":"مرلو-پونتی استدلال میکند که بنیان تجربی این غرقشدگی در جهان، ادراک است که آن را به بدنی زیسته مرتبط میسازد که همزمان جهان را تجربه میکند، در آن عمل میکند، و از آن آگاهی دارد؛ جهانی که معمولاً با الگو، معنا و حضوری زمينهمند پاسخ میدهد. "},{"id":"7f606590-e28a-4170-ab79-631064947927","title":"بدن زیسته","children":{"attached":[{"id":"cb120fc8-d165-4391-9de9-f10c317d4813","title":"او بدن زیسته را به عنوان رابطهای نهفته و زیسته بین یک بدن قصدگرا اما پیشتأملی و جهانی که در تعامل و ادراک مداوم با آن است، در نظر میگیرد. به این معنا، ادراک به عنوان دادهی فوری جهان بر پایهی حساسیت بدنی تعریف میشود. مرلو-پونتی (1962، صفحه 58) ","attributedTitle":[{"text":"او بدن زیسته را به عنوان رابطهای نهفته و زیسته بین یک بدن قصدگرا اما پیشتأملی و جهانی که در تعامل و ادراک مداوم با آن است، در نظر میگیرد."},{"text":" به این معنا، ادراک به عنوان دادهی فوری جهان بر پایهی حساسیت بدنی تعریف میشود. مرلو-پونتی","fo:color":"#F9423AFF"},{"text":" (1962، صفحه 58) "}]},{"id":"309e2ddf-d0ed-4c5b-b22e-6cb3bf86fc72","title":"این توصیف از رمان صد سال تنهایی که داستان زندگی اورسولا ایگوآران، مادربزرگ سالمندی را روایت میکند که به تدریج بینایی خود را از دست میدهد، به خوبی میتواند ارتباط تنگاتنگ بین مفهوم بدن زیستهی مرلو-پونتی و تجربههای روزمره انسانی را به تصویر بکشد. مرلو-پونتی استدلال میکند که تجربه و ادراک در سطحی از آگاهی پیشتأملی رخ میدهند؛ جایی که بدن بهصورت ناخودآگاه با جهان اطراف تعامل دارد. اورسولا، با توجه به نابیناییاش، بهشدت از سایر حواس خود برای درک جهان استفاده میکند و تجربهاش را از طریق عادات و حافظهی بدنی شکل میدهد.","children":{"attached":[{"id":"910f113a-ec90-4fc3-9e23-43a9badb4e96","title":"تجربهی اورسولا نشان میدهد که چگونه ادراک از جهان میتواند از طریق سایر حواس و به روشی کاملاً ملموس و تاکتیکی اتفاق بیفتد.  او با تمرکز بر صداها و بوها، فاصلهها و مکان اشیا را به خاطر میسپارد و به شکلی پیوسته جهان خود را بدون نیاز به بینایی بازسازی میکند. این همان ایدهای است که مرلو-پونتی به آن اشاره دارد: ادراک به واسطهی ادغام و هماهنگی میان بدن و جهان به صورت طبیعی و بدون تأمل اتفاق میافتد.","style":{"id":"803e9ae2-7d04-4cc3-81a6-d749908798f4","properties":{"svg:fill":"#FF9F0033"}}}]},"style":{"id":"7425e3a9-a574-4f96-907b-fcccfb174544","properties":{"svg:fill":"#FF9F0033"}}},{"id":"6c3e4e9d-9a5e-4142-91f0-1d4d7af863fc","title":"ادعای کیسی را نشان میدهد که بدنهای زیسته و مکانها در یک رابطه متقابل و پشتیبان به یکدیگر تعلق دارند. اکنون به مشاهداتم از پیادهرویهای روزانه میپردازم تا جنبههای دیگری از زیست مکان را بررسی کنم. ابتدا از ادعای مرلو-پونتی شروع میکنم که بدن زیسته زمینهساز حرکت روزمره است (۱۹۶۲، صفحات ۱۳۷–۱۳۸)، اما این ادعا را با نظریهٔ کیسی توسعه میدهم که «بخشی از قدرت مکان، یعنی پویایی آن، در تشویق به حرکت در بطن خود نهفته است»  (۲۰۰۹، صفحه ۳۲۶). در بررسی درک مرلو-پونتی از بدن زیسته و تحرک، کیسی (۲۰۰۹، صفحات ۳۲۶–۳۲۷) سه نوع حرکت بدنی مرتبط با مکان را شناسایی میکند: نخست، بدن در حالی که در مکان مانده، حرکت میکند، برای مثال، آماده کردن غذا توسط اورسولا روی اجاق؛ دوم، بدن که در یک مکان حرکت میکند، مانند تردد اعضای خانوادهاش در خانه؛ و سوم، حرکت بین مکانها، مانند پیادهرویهای روزانه من که در اینجا به صورت کاملتر بررسی میکنم. ","attributedTitle":[{"text":"ادعای کیسی را نشان میدهد که بدنهای زیسته و مکانها در یک رابطه متقابل و پشتیبان به یکدیگر تعلق دارند. اکنون به مشاهداتم از پیادهرویهای روزانه میپردازم تا جنبههای دیگری از "},{"text":"زیست مکان ","fo:color":"#F9423AFF"},{"text":"را بررسی کنم."},{"text":" ابتدا از ادعای مرلو-پونتی شروع میکنم که بدن زیسته زمینهساز حرکت روزمره است","fo:color":"#F9423AFF"},{"text":" (۱۹۶۲، صفحات ۱۳۷–۱۳۸)، اما این ادعا را با نظریهٔ کیسی توسعه میدهم که "},{"text":"«بخشی از قدرت مکان، یعنی پویایی آن، در تشویق به حرکت در بطن خود نهفته است","fo:color":"#F9423AFF"},{"text":"»  (۲۰۰۹، صفحه ۳۲۶). در بررسی درک مرلو-پونتی از بدن زیسته و تحرک، کیسی (۲۰۰۹، صفحات ۳۲۶–۳۲۷) سه نوع حرکت بدنی مرتبط با مکان را شناسایی میکند:"},{"text":" نخست، بدن در حالی که در مکان مانده، حرکت میکند،","fo:color":"#F9423AFF"},{"text":" برای مثال، آماده کردن غذا توسط اورسولا روی اجاق؛ دوم، "},{"text":"بدن که در یک مکان حرکت میکند، مانند تردد اعضای خانوادهاش در خانه","fo:color":"#F9423AFF"},{"text":"؛ و سوم، "},{"text":"حرکت بین مکانها، مانند پیادهرویهای روزانه من","fo:color":"#F9423AFF"},{"text":" که در اینجا به صورت کاملتر بررسی میکنم. "}],"style":{"id":"565ef4ca-4c9e-4644-90ca-da92c71bcc75","properties":{"svg:fill":"#0096BF33"}}},{"id":"78087c5f-9df3-4f99-828d-b82fdb810888","title":"حالتهای برخورد با مکان /مواجهه","children":{"attached":[{"id":"af13190b-50c4-41b8-b92d-1ef7b70166df","title":"به آنچه من «مواجهه»  مینامم، مربوط میشوند که آن را بهعنوان «هر موقعیتی از تماس توجهی بین فرد و دنیای موجود در دست» تعریف میکنم (سیمن ۱۹۷۹، ص. ۹۹). برخلاف حساسیت پیشآگاهانهای که به ادراک و بدن زیسته مرتبط است، مواجهه شامل مقداری از آگاهی آگاهانه است — در اینجا، توجه متمرکز به برخی جنبههای مادی، محیطی یا انسانی مکان که در طول پیادهرویهایم ثبت میشود. مشاهدات به دامنه شدت توجه مواجهه اشاره میکنند — از آگاهی لحظهای تا توجه عمیقتر و پایدارتر.","attributedTitle":[{"text":"به آنچه من "},{"text":"«مواجهه»","fo:color":"#F9423AFF"},{"text":"  مینامم، مربوط میشوند که آن را بهعنوان "},{"text":"«هر موقعیتی از تماس توجهی بین فرد و دنیای موجود در دست» تعریف میکنم","fo:color":"#F9423AFF"},{"text":" (سیمن ۱۹۷۹، ص. ۹۹). برخلاف حساسیت پیشآگاهانهای که به ادراک و بدن زیسته مرتبط است، مواجهه شامل مقداری از آگاهی آگاهانه است — در اینجا، توجه متمرکز به برخی جنبههای مادی، محیطی یا انسانی مکان که در طول پیادهرویهایم ثبت میشود. مشاهدات به دامنه شدت توجه مواجهه اشاره میکنند — از آگاهی لحظهای تا توجه عمیقتر و پایدارتر."}],"style":{"id":"25edc987-c5d6-42b0-87a3-4f5f39c2a883","properties":{"svg:fill":"#0096BF33"}}},{"id":"b6dfc1f7-d9e3-4a91-8a9a-0587114e0311","title":"برخی مواجهات بهوسیله گیجی احضار میشوند: ا","children":{"attached":[{"id":"2138a5eb-5e0a-4469-afdd-284bc91dc6dd","title":"از دور، شکلی قهوهای-خاکستری را بر روی خیابان میبینم که به نظر میرسد یک پرنده مرده است، اما نزدیکتر میشوم و متوجه میشوم که «پرنده» در واقع یک «تکه پیچخورده از شاخه درخت است که در برگهای مرده پیچیده شده» (۳۰). ","style":{"id":"905000b5-d50a-4aab-810f-b247aa935e86","properties":{"svg:fill":"#0096BF33"}}},{"id":"41eb17a6-2743-4028-b8a6-a6f503859526","title":"متوجه میشوم که چیزی که به نظر میرسد یک پتو است که بین دو درخت کشیده شده، در واقع یک آلاچیق است که یک مرد جوان در آن خوابیده (۳۱). ","style":{"id":"d3914251-737f-4835-b6d3-48a88c95ab33","properties":{"svg:fill":"#0096BF33"}}},{"id":"e42da45e-8d88-4e74-a050-0967532169b8","title":"). یک دفترچه آبی را که روی دیواره نگهدارنده گذاشته شده میبینم و از خودم میپرسم چرا این دفترچه اینقدر «خارج از مکان» است (۳۲). ","style":{"id":"2c746b0d-d660-4b82-ad37-ed406505edb7","properties":{"svg:fill":"#0096BF33"}}},{"id":"a692c1c8-b88c-48a5-9383-d30b7cdd668e","title":"از تپهای که معمولاً با گلهای وحشی پوشیده است عبور میکنم و متعجب میشوم که آن تپه کشت و دوباره بذرپاشی شده است (۳۳).","style":{"id":"d565cebb-65fb-42a8-8d5e-11be87e674e1","properties":{"svg:fill":"#0096BF33"}}},{"id":"eee9f23e-75ba-4a45-aa4b-31e964aeb64e","title":"با خانوادهای که در ساعت عجیب ۹:۳۰ صبح در پیادهرو هستند مواجه میشوم و از خودم میپرسم چرا آنها اینجا هستند — به نظر میرسند که در صبح روز جمعه جا افتادهاند. آنها را میبینم که وارد کلیسای کاتولیک نزدیک میشوند و متوجه میشوم که در حال حضور در یک مراسم «جمعه خوب» هستند (۳۴). ","style":{"id":"a131903c-4efd-4123-8fcc-ee3f7f20d2b7","properties":{"svg:fill":"#0096BF33"}}},{"id":"c89abf24-7400-4a11-9468-5ddd197ab945","title":"مجموعه دیگری از مشاهدات به مواجهات مرتبط با حس مسئولیت اجتماعی اشاره دارد: متوجه درب صندوق پستی میشوم که باز شده و آن را میبندم (۳۵)؛ یک بولت بزرگ زنگزده را در وسط خیابان میبینم و آن را به حاشیه خیابان منتقل میکنم (۳۶)؛","style":{"id":"24c5d850-4b45-4db3-83e1-e89bea379e9a","properties":{"svg:fill":"#0096BF33"}}},{"id":"a041ed00-67bc-4d79-83c7-d4206e9f0c63","title":"متوجه شاخهای میشوم که بخشی از پیادهرو را مسدود کرده و آن را به چمن مجاور منتقل میکنم (۳۷).","style":{"id":"0e6c1902-568f-476a-8b19-ea370eb44bda","properties":{"svg:fill":"#0096BF33"}}}]},"style":{"id":"e7bbe468-1af3-4395-bee8-a6ecbf6ec9fa","properties":{"svg:fill":"#0096BF33"}}}]},"style":{"id":"070d9f3b-3192-41ef-bd46-f2eb315ae81b","properties":{"svg:fill":"#0096BF33"}}}]},"style":{"id":"4c2e1e33-a5e3-4d76-a9b2-d661a4320117","properties":{"svg:fill":"#19A71933","border-line-width":"0pt","border-line-pattern":"none"}}},{"id":"8f3ebd30-6ce6-4b3c-9827-f294b1ae53e8","title":"از لحاظ فکری بیان ادراک دشوار است. ","children":{"attached":[{"id":"e2862526-d3bc-4e16-b105-6413852e4539","title":"ادراک یک ویژگی بنیادین و همیشگی تجربه و معنای انسانی است، اما از لحاظ فکری بهسختی قابل فهم و بیان است، زیرا اولاً حضور و اهمیت آن معمولاً فراتر از آگاهی مغزی آگاهانه قرار دارد و ثانیاً به دلیل ماهیت خود، ادراک خود را در پسزمینه قرار میدهد و ما را به وقایع دنیای خود جذب میکند: ","children":{"attached":[{"id":"5775c2be-b661-4c18-8f0e-c18ed117ba11","title":"«ادراک خود را از خود پنهان میکند […] ذات آگاهی این است که پدیدههای خود را فراموش میکند و بدین ترتیب به تشکیل \"چیزها\" امکان میدهد» "},{"id":"2ee27f21-cd0a-41c2-87aa-67fe0304d10d","title":"هدف اصلی مرلوپونتی ","children":{"attached":[{"id":"f6298a7d-ff26-4c57-9dd5-86efbf91d928","title":"هدف اصلی مرلو-پونتی این است که ادراک را به شیوهای پدیدارشناسانه بازنگری کند و «تجربهی اساسی جهان را دوباره بیدار کند» (1962","children":{"attached":[{"id":"67dc023e-03a2-426e-995f-d0c695c228b1","title":"چرا به نظرش نیاز به نگرش جدیده؟","children":{"attached":[{"id":"6068b9a1-2318-4110-ac95-3ff3e7e7a74b","title":"مرلو-پونتی در پدیدارشناسی ادراک ادعا میکند که فلسفه و روانشناسی مرسوم، ادراک را بهاشتباه درک کرده و مفاهیم اشتباه و تقلیلدهندهای مانند احساسات، محرکها، قضاوتها، یا بازنماییهای شناختی را معرفی کردهاند که توصیفهای فلسفی یا علمی مرسوم از تجربهی واقعی ادراکی را تحریف میکنند. "},{"id":"b5775b81-2e9f-4b50-ada2-da471142ef1e","title":"میدان ادراکی","children":{"attached":[{"id":"8e1eb2fb-3d17-4d10-86ae-5f039a649682","title":"در زندگی روزمره، جهان نه از طریق تصاویر ذهنی و نه از طریق واحدهای حسی مجزا که به نوعی به معانی سازمانیافته ترجمه میشوند، تجربه میشود. بلکه جهانی که با آن روبرو میشویم، به طور فوری معنا مییابد، بهگونهای که همهی اجزای آن – خواه اشیاء، موجودات زنده، موقعیتها یا رویدادها – به راحتی جای خود را پیدا میکنند. "},{"id":"5464c78b-1e04-4872-b87b-eee3b786f183","title":"تجربه","children":{"attached":[{"id":"f8deb6a6-8726-4a2a-962b-dadede0ebe84","title":"تجربه را میتوان به عنوان یک شبکهی در همتنیده از حضور و ارتباط حسی و بدنی ترسیم کرد؛ چیزی که مرلو-پونتی (1962، صفحات 4 و 15) از آن به عنوان میدان ادراکی یاد میکند: «‘چیزی’ ادراکی همیشه در میانهی چیز دیگری قرار دارد و همیشه بخشی از یک ‘میدان’ را تشکیل میدهد» (مرلو-پونتی 1962، صفحه 4)."}]}},{"id":"57f236fe-0493-4fe0-b752-57c598115408","title":"نگاه مرلوپونتی ","children":{"attached":[{"id":"16cd77ee-da51-4e58-b0b1-b2e7fbfa259b","title":"مرلو-پونتی مفهوم میدان ادراکی را بهگونهای معرفی میکند که آگاهی زیستهی ما نه جمع سادهای از ورودیهای حسی جداگانه یا بازنماییهای شناختی است، بلکه ترکیبی پویا و منحصر بهفرد از امکانات زیسته و درهمآمیخته در هر لحظه از تجربه است.  در حالی که فلسفه و علم مرسوم به طور مکرر سعی کردهاند پنج حس را بهطور مجزا تعریف و درک کنند "},{"id":"75845139-2c34-4751-bd76-00fd042de499","title":"مرلو-پونتی تأکید دارد که به عنوان میدان ادراکی، حواس درهم میآمیزند و بهطور متقابل با هم هماهنگ میشوند. نتیجه چیزی است که او از آن به عنوان «ادراک همحسی» یاد میکند – «یک کل که از پیش مملو از معنای کاهشناپذیر است»  "},{"id":"3f23f38b-987b-47ff-89f5-350c1daadff4","title":"مدعا","children":{"attached":[{"id":"1f861226-a014-4ba1-8d7a-844468ca965c","title":"او مدعی است که این همافزایی زیستهی میدان ادراکی در حساسیتها و امکانات بدن زیسته ریشه دارد؛ بدنی که به واسطهی طبیعت خود، معانی را از جهان بیرون فرامیخواند و با آنها تعامل میکند: «بدن من بافتی است که در آن همهی اشیاء درهم تنیده میشوند و در رابطه با جهان ادراکی، به عنوان ابزار کلی ‘فهم’ من عمل میکند» (مرلو-پونتی 1962، صفحه 235). به عبارت دیگر، کیفیات جهان به طور مستقیم با بدن زیسته همآهنگ میشوند و به این ترتیب، معانی و فضایی فوری را منتقل میکنند، هرچند که معمولاً در سطحی نهانی و ناخودآگاه از آگاهی قرار دارند که بهترین توصیف آن از طریق مطالعهی پدیدارشناسانه به دست میآید"}]}}]}},{"id":"b8a72a9f-a59b-4ae2-98a4-ea6ce78e3617","title":"این توصیف از اورسولا به وضوح نشان میدهد که چگونه بدن میتواند جهان را به روشی هماهنگ و بدون تلاش ظاهری درک کند؛ حتی زمانی که یکی از حواس دچار اختلال شود. ادراک او از جهان، که از طریق تعامل مداوم حواس دیگرش بهدست میآید، مثال خوبی از «میدان ادراکی» مرلو-پونتی است، جایی که تمام حواس با هم تعامل دارند و بدن به طور طبیعی با محیط اطراف هماهنگ میشود. از این رو، روایت مارکز به خوبی بیانگر تجربههای مرلو-پونتی دربارهی تعامل میان بدن، ادراک، و جهان پیرامون است ","style":{"id":"763a482c-66c8-4daf-abcc-e5874f4cccec","properties":{"svg:fill":"#FF9F0033"}}},{"id":"988d42bd-fa61-4724-ab7d-945b3b4b390a","title":"در برخی از مشاهدات، میدان ادراکی شامل مؤلفهای فناورانه است که در مورد من گاهی گوش دادن به آیپاد است که آهنگهای مورد علاقهام را روی آن بارگذاری کردهام. ","children":{"attached":[{"id":"53101e6e-ee65-46f3-985b-4256b214ebca","title":"مثلاً، در تاریکی راه خانه را در پیش گرفتهام و به آهنگ \"Solsbury Hill\" از پیتر  گابریل گوش میدهم. ریتم آن کاملاً با قدمهای من هماهنگ میشود و به نوعی رقص در حین راه رفتن میپردازم و دستانم را به  طرفین میچرخانم (مشاهده ۱۰). ","style":{"id":"f52aa86f-3866-4ad0-8a7d-69a63cb08258","properties":{"svg:fill":"#0096BF33"}}},{"id":"6b15fc51-b394-4e5c-b675-e122784a9717","title":"در حال بازگشت به خانه هستم و به آهنگ \"The End of the Innocence\" از دان هنلی گوش میدهم. نمیتوانم ریتم مناسبی برای قدم زدن پیدا کنم اما بعداً متوجه میشوم که کلید کار برداشتن قدمهای کوتاهتر است: «چه لذتی دارد که با ریتم یک آهنگ خوب رقصگونه قدم بزنم!» (مشاهده ۱۱).","style":{"id":"ad651413-7053-42f5-b1e9-cc203b74492c","properties":{"svg:fill":"#0096BF33"}}},{"id":"220bbd23-ac0c-4cdf-9450-6bbb994dc288","title":"مشاهده جامعترین نمونه از ارتباط بیوقفه و روان میان بدن-سوژه، حرکت و میدان ادراکی زمانی است که در یک طوفان ناگهانی بهاری گیر میافتم (مشاهده ۱۲):","children":{"attached":[{"id":"d223fa35-6adb-44e4-af06-76cf7c0d428e","title":"پیادهروها و خیابانها ناگهان از آب پر میشوند. متوجه میشوم که چطور چشمهایم به طور خودکار به برکههای آب توجه میکنند و پاهایم از آنها میپرند، در حالی که دستم با مهارت چتر را در زاویهای که بیشترین تأثیر را برای دفع باران شدید دارد، تنظیم میکند. خیس شدن را حس میکنم وقتی آب به قوزکهایم میپاشد و صدای باران را که به زمین میخورد میشنوم و بوی آن را حس میکنم. متوجه میشوم که توجهام به طور مداوم و خودکار تغییر میکند و فوراً به برکه آبی که باید از آن عبور کنم، یا به این آگاهی ناگهانی که کفش چپم خیس شده چون عمق آب خیابان را کمتر از آنچه واقعاً بود، تخمین زدهام. لحظهای متوجه میشوم که گلهای نرگس در کنار نردهای که همیشه از آن عبور میکنم شکفتهاند و لحظهای دیگر میبینم که عابری برای رسیدن به ماشین پارک شدهاش به سرعت میدود. این همه اتفاق در یک رویداد معمولی!","style":{"id":"9b6df614-c357-44c5-8d04-bc5450b565ba","properties":{"svg:fill":"#0096BF33"}}},{"id":"aa31eb15-4749-4a34-b73e-e1788b140a64","title":"مرلو-پونتی در این بخش بیان میکند که بدن من برای من همچون نگرشی است که به سوی یک وظیفهی مشخص یا ممکن جهتگیری کرده است. واژهی «اینجا» که به بدن من اطلاق میشود، به موقعیت مشخصی نسبت به سایر موقعیتها یا به مختصات خارجی اشاره نمیکند، بلکه به تثبیت مختصات اولیه، استقرار بدن فعال در یک شیء، و موقعیت بدن در برابر وظایف آن اشاره دارد. فضای بدنی میتواند از فضای خارجی متمایز باشد و به جای گستراندن اجزایش، آنها را دربر بگیرد،  چراکه مانند تاریکی است که در تئاتر برای نمایش اجرا نیاز است.","style":{"id":"4deea70c-6f14-4288-88e7-8b50365a06e2","properties":{"svg:fill":"#0096BF33"}}}]},"style":{"id":"356602b2-4e3d-4e12-9ad2-347ccb20a266","properties":{"svg:fill":"#0096BF33"}}}]},"style":{"id":"dd0b55b0-5891-4504-b666-67ac8ff39e12","properties":{"svg:fill":"#0096BF33"}}}]},"style":{"id":"cdcddbfd-661c-4b4b-95b2-87c5214e3487","properties":{"svg:fill":"#19A71933","border-line-width":"2pt","border-line-pattern":"solid"}}}]},"boundaries":[{"id":"cc5b0c7a-c7dc-412d-8285-201b0ccedbc0","range":"(1,1)","style":{"id":"5cd53f58-4fd6-4207-ac48-ee98d0206e76","properties":{"svg:fill":"#BA69C882"}}}],"style":{"id":"80e38b96-bb8c-4b82-ad10-70ade337961a","properties":{"svg:fill":"#99999933","border-line-color":"#ADADADFF"}}}]}}]}}]}}]}}]}}]}},{"id":"ceb445c3-040a-46ba-8df6-a575352e5643","title":"ساختار مکان و تجربه مکان ","children":{"attached":[{"id":"c695c7eb-d05c-41a6-aefc-e333dacd6dc5","title":"نگرش طبیعی ","children":{"attached":[{"id":"23b75b5f-1fbe-42b5-8b0e-c622fcacf7e6","title":"اصطلاح نگرش طبیعی برای اشاره به شیوهای استفاده میکنند که در آن افراد بهطور خودکار و بدون تردید، جنبههای بدیهی زندگی روزمره را میپذیرند. "},{"id":"56d19a40-00cc-445a-a4f3-26b8eee8922b","title":"در بازنگری پدیدارشناسانه از روایت گابریل گارسیا مارکز، میتوان گفت که به واسطهی پارادوکس عدم توانایی اورسولا در «دیدن»، او ناگزیر میشود که جهان زندگی خود را به عنوان موضوعی برای توجه مستقیم قرار دهد. با این حال، از منظر پدیدارشناسانه مهم است اشاره کنیم که او این تلاش را از درون نگرش طبیعی خود انجام میدهد و نگران پیامدهایی است که ممکن است در صورت آگاهی دیگر اعضای خانواده از نابیناییاش به وجود آید. او ابتدا با بازسازی یک میدان ادراکی پایدار که از حواس باقیماندهاش، به ویژه بو و حس شهودی از فاصلهها و مکانها، حمایت میشود، دوباره بر جهان زندگی خانوادگی خود مسلط میشود. علاوه بر این، او با دقت حرکات و رفتارهای روزمرهی اعضای خانواده را دنبال میکند و بدین ترتیب توجه خود را به چیزی که میتوان از منظر پدیدارشناسانه به عنوان «ساختار بدنی مکان روزمره» توصیف کرد، تغییر میدهد. از دیدگاه مرلو-پونتی، او به تدریج به آگاهی از نظم عادی بدنهای حاضر در محیط خانواده دست پیدا میکند","style":{"id":"1ed0e5b6-6218-4b4a-b47c-80872dab2b0f","properties":{"svg:fill":"#FF9F0033"}}},{"id":"3ba18bbd-d728-4a9c-8ae1-73a98b576ba1","title":"در بازنگری پدیدارشناسانه از روایت گابریل گارسیا مارکز، میتوان گفت که به واسطهی پارادوکس عدم توانایی اورسولا در «دیدن»، او ناگزیر میشود که جهان زندگی خود را به عنوان موضوعی برای توجه مستقیم قرار دهد. با این حال، از منظر پدیدارشناسانه مهم است اشاره کنیم که او این تلاش را از درون نگرش طبیعی خود انجام میدهد و نگران پیامدهایی است که ممکن است در صورت آگاهی دیگر اعضای خانواده از نابیناییاش به وجود آید. ","children":{"attached":[{"id":"438f6db7-38bb-4052-bc4d-471dffe24430","title":"جهان زیست","style":{"id":"b5ea6035-3f32-424e-af29-2ebbe5b1a94b","properties":{"svg:fill":"#19A71933"}}},{"id":"a281c782-56b9-4b36-9b22-61394dde6c48","title":"نگرش طبیعی","style":{"id":"766da49e-c8ed-436d-992f-a19b87391118","properties":{"svg:fill":"#19A71933"}}},{"id":"50c7413b-c5b9-4522-b776-52fe91055f7f","title":"میدان ادراکی ","style":{"id":"3d3ef73a-e5e3-4aaf-b91d-68f3adcefe00","properties":{"svg:fill":"#19A71933"}}}]},"style":{"id":"92a58746-3f36-49b1-bba8-01e4b8ed9a97","properties":{"svg:fill":"#FF9F0033"}}}]},"style":{"id":"9019ad9a-5951-4c14-b94f-cd638b69069e","properties":{"svg:fill":"#19A71933","border-line-width":"2pt","border-line-pattern":"solid"}}},{"id":"13c214a7-f930-42d7-9106-78c886881b6d","title":"جهان زیست","children":{"attached":[{"id":"3c51bc9a-7fd8-4498-9c2f-3f1dc905ce3c","title":"به طور خاص، این درک برای اورسولا بر کشف او متمرکز است که اعضای خانواده به طور ناخودآگاه در کارهای تکراری و روتینهای روزانه مشارکت دارند. برای مثال، او متوجه میشود که حلقه فرناندو را میتوان با دقت به «تنها کاری که آن روز متفاوت انجام داده بود» پیدا کرد – هوا دادن به تشکها، درآوردن حلقه و گذاشتن آن در جایی دور از دسترس کودکان. به همین ترتیب، به دلیل تغییر موقعیت آمارانتا روی ایوان برای قرار گرفتن در آفتاب، اورسولا درمییابد که چگونه نظم مطلق روتینهای خانه در گفتگو با جنبههای متغیر مکان، در این مورد تغییرات فصلی، عمل میکند. این مثال نشان میدهد که چگونه یکی از اجزای فیزیکی مکان – تغییر موقعیت خورشید – به تغییری عادی و نادیده در نحوه واکنش انسانها به مکان خود میانجامد.  این یک مثال ظریف اما زنده از تعامل متقابل بین انسانها و جهانی است که در آن غوطهورند.","style":{"id":"8de3c804-6508-4824-ba50-3f743a4d6a19","properties":{"svg:fill":"#FF9F0033"}}},{"id":"e53b3522-ba02-47e6-9631-86a02839acf6","title":"پدیدارشناسان بهطور فزایندهای به پدیدهی مکان علاقهمند شدهاند، زیرا مکان به عنوان یک عامل اصلی در شکلدهی فضایی، محیطی و زمانی هر جهانزیست، چه در گذشته، حال یا آینده، نقش مهمی ایفا میکند. ","attributedTitle":[{"text":"پدیدارشناسان بهطور فزایندهای به پدیدهی "},{"text":"مکان","fo:color":"#F9423AFF"},{"text":" علاقهمند شدهاند، زیرا مکان به عنوان یک عامل اصلی در شکلدهی فضایی، محیطی و زمانی هر جهانزیست، چه در گذشته، حال یا آینده، نقش مهمی ایفا میکند. "}],"children":{"attached":[{"id":"cbf5db25-c3eb-4655-9db4-9e7d23575c28","title":"بودن-در-مکان","children":{"attached":[{"id":"b895a65f-5d7a-4ea1-b78a-29b533a09258","title":"وجود انسان همواره با \"بودن-در-مکان\" همراه است.","children":{"attached":[{"id":"bf3a0fdf-6e57-4199-bfc7-e8e4602be251","title":"زیسته میان افراد و مکان جدایی ناپذیره","children":{"attached":[{"id":"b8299911-f552-4988-bf06-31318a4961ee","title":"هنگامی که از جداییناپذیری زیسته میان افراد و مکانهایی که در آنها حضور دارند سخن به میان میآید، کیسی، مالپاس و دیگر پدیدارشناسان بر این باورند که مکان، محیطی مادی یا جغرافیایی که از انسانها جدا باشد، نیست؛ بلکه پدیدهای جداییناپذیر و بدیهی از تجربهی فرد یا افراد از مکان است. این پدیدارشناسان بر نقش بدن زیسته و تجسم محیطی به عنوان جنبههای اساسی مکان و تجربه مکان تأکید میکنند. این "}]}}]}}]},"style":{"id":"44044000-b961-43ba-b46b-7bc026a4272a","properties":{"svg:fill":"#19A71933","border-line-width":"0pt","border-line-pattern":"none"}}}]}},{"id":"287a3f37-47b5-42bc-a8b1-dd64fbe60821","title":"در مقابل، جهانزیست به این بدیهیپنداری روزمره اشاره دارد که افراد در نگرش طبیعی بهطور انعکاسی نسبت به آن آگاه نیستند ","children":{"attached":[{"id":"206f17cd-6b99-4c88-8b09-cbed201320de","title":"یکی از اهداف پدیدارشناسی، مطالعه بدهیهی پنداری جهان زیست است.","style":{"id":"a7ac78ba-67f0-42d9-9963-b9b9c203fac2","properties":{"svg:fill":"#66666633"}}}]}}]},"style":{"id":"3d562fed-ace7-46f7-a5be-7768a98866a7","properties":{"svg:fill":"#19A71933","border-line-width":"2pt","border-line-pattern":"solid"}}}]},"style":{"id":"3e799f1f-9e30-4420-85f9-3d721f6a125a","properties":{"border-line-width":"2pt","border-line-pattern":"solid"}}}]}}]},"style":{"id":"750420f0-d0a5-4533-9f43-65135e4ef09c","properties":{"svg:fill":"#2CD55133"}}}]},"boundaries":[{"id":"fd66e4be-c8e2-4acf-98cd-09883f52922c","range":"(0,4)"}],"style":{"id":"a01fe27c-499c-4d24-91f9-ce4b404b6150","properties":{"svg:fill":"#C3DFC3FF","border-line-width":"2pt","border-line-pattern":"solid"}}},{"id":"c9670ee3-77e2-405b-9f80-6e1506e7b65c","title":"بدن-سوژه","children":{"attached":[{"id":"27340404-62d3-4879-b984-2a1758189cec","title":"تعریف","children":{"attached":[{"id":"ac3c1da0-0458-41a3-9982-682951a63752","title":"سوژه بدنی ","children":{"attached":[{"id":"acd76f08-06be-4999-8778-9adb3eb0b7fe","title":"مرلو-پونتی درک روزمره از تحرک بدنی را به عنوان طرحوارهی بدنی، یا آنچه که من به آن سوژهی بدنی میگویم، تعریف میکند. "},{"id":"2c83903d-3960-41df-a574-a444b4b070aa","title":"آگاهی","children":{"attached":[{"id":"7974c42f-4311-46cb-9185-58fafbe434b0","title":"سوژهی بدنی را میتوان بهعنوان نوعی هوش بدنی پیش از شناخت و قصدی بدنمند تعریف کرد که از طریق عمل بروز مییابد و با جهانی که در اختیار است، درمیآمیزد. همانطور که مرلو-پونتی (1962، صفحات 138–139) توضیح میدهد، «آگاهی از طریق واسطهی بدن، به سمت شیء بودن میرود.»"},{"id":"45d907f0-15f5-4718-a2e3-c22a45593295","title":"ارتباط آگاهی و میدان ادراکی ","children":{"attached":[{"id":"3194ce36-d314-4feb-8222-534bc86c286b","title":"در دیدگاه او، آگاهی نه صرفاً به وسیلهی دریافت منفعل حسی، بلکه از طریق بعد فعال حرکتی که با حرکت، اعمال و مهارتهای بدنی مرتبط است، پدیدار میشود. در عرصهی تجربهی روزمره، این تواناییهای حسی و حرکتی بدن زیسته هرگز جدا از هم عمل نمیکنند، بلکه از طریق میدان ادراکی با هم کار میکنند تا آگاهی و عمل به صورت تجربهای یکپارچه و پیوسته جلوه کنند"}]},"style":{"id":"ef40bc36-3815-4dd6-8594-cbc7722a7038","properties":{"svg:fill":"#19A71933","border-line-width":"2pt","border-line-pattern":"solid"}}}]},"style":{"id":"00fb4579-5581-43aa-aeb3-c97673876943","properties":{"svg:fill":"#C3DFC3FF","border-line-width":"2pt","border-line-pattern":"solid"}}},{"id":"01123dce-5477-4951-95e2-8e5f3dab77cf","title":"ارتباط بدن-سوژه با حرکات بدنی بزرگ مقیاس","children":{"attached":[{"id":"bc0185a8-1b28-4131-a523-1aeafe302fd3","title":"مهمترین مثال مرلو-پونتی، توصیفی از تسلط بدنی او بر آپارتمانی است که در آن زندگی میکرد: \"آپارتمان من، برای من، مجموعهای از تصاویر به هم مرتبط نیست. تا زمانی که من هنوز 'در دستهایم' یا 'در پاهایم' فواصل و جهات اصلی مربوطه را داشته باشم و تا زمانی که از بدنم رشتههای نیتمندی به سوی آن امتداد داشته باشند، این مکان به عنوان یک حوزه آشنا برای من باقی میماند\" "}]}}]},"style":{"id":"b1d86792-0682-4b3c-9f79-c3434746fc39","properties":{"svg:fill":"#C3DFC3FF","border-line-width":"2pt","border-line-pattern":"solid"}}}]}},{"id":"281ca117-fe90-47ef-8103-1cc2e0005555","title":"ویژگی بدنی","children":{"attached":[{"id":"c196e802-44f6-4f3c-8b11-1b82cd86e9dd","title":"داشتن جهان","children":{"attached":[{"id":"de46c27a-e93a-4c1f-aa13-73484164a53e","title":"بدن راهی برای هماهنگ شدن با جهان پیدا میکند","children":{"attached":[{"id":"eaf685ab-c783-4d92-8aa1-02358f3edccc","title":"بدن راهی برای هماهنگ شدن با جهان پیدا میکند که به آن اجازه میدهد در آن جهان به درستی راه خود را بیابد؛ پس از توسعه این هماهنگی، عادات و جهتگیریهای بدن بهطور قابلتوجهی ما را در گذر روزهایمان همراهی میکنند. به این ترتیب، عادات و جهتگیریهای بدنی ما سبک خاصی از \"داشتن جهان\" را منعکس میکنند و همچنین منطقهای از آشنایی را ایجاد میکنند که در آن، امور روزمره خود را به انجام میرسانیم."}]}}]},"style":{"id":"7a1caa78-378f-4355-944d-ab833a905c70","properties":{"svg:fill":"#19A71933","border-line-width":"2pt","border-line-pattern":"solid"}}},{"id":"c90f5acf-5888-41b8-b60b-4f523e9aa78d","title":"منطقهی آشنایی ","children":{"attached":[{"id":"23af5840-1163-45ba-b5df-f4796cc74d16","title":"دو مجموعهی خاص بدنی را که زیربنای این «منطقهی آشنایی» هستند، شناسایی کردهام: اول، روتینهای بدنی – مجموعهای از حرکات، رفتارها و اقداماتی که برای انجام وظیفهای خاص یا دستیابی به هدفی مشخص در کنار هم قرار گرفتهاند، ","children":{"attached":[{"id":"b8028c4e-a972-42ff-8e30-f16fe1155001","title":"مانند گره زدن پاپیون، شستن ظروف، درست کردن یک ساندویچ، تعمیر خانه و موارد مشابه؛ و دوم، روتینهای زمان-مکان – مجموعهای از اعمال بدنی نسبتاً عادی که در طول زمان طولانی تداوم مییابند، مانند روتین بیدار شدن صبحگاهی یا روتین نهار خوردن در روزهای کاری."}]}}]},"style":{"id":"edb8f826-0f0e-48ac-b7aa-05bea0e3b88d","properties":{"svg:fill":"#19A71933","border-line-width":"2pt","border-line-pattern":"solid"}}},{"id":"5b44d88c-bfba-45fa-8cae-a9def84e6e72","title":"بالهی مکانی ","children":{"attached":[{"id":"73167150-50ef-4611-9801-d34343e95830","title":"در یک محیط فیزیکی و فضایی پشتیبانیکننده، روتینهای بدنی افراد میتوانند در زمان و مکان به هم پیوند بخورند و به یک مجموعهی محیطی بزرگتر تبدیل شوند که من، با الهام از مشاهدات منتقد شهری، جین جیکوبز (1961، صص 50-54)، آن را «بالهی مکانی» نامیدهام. "},{"id":"ed5ccacb-77ba-4ad6-be5e-98629402802e","title":"این بالهی مکانی، تعاملی است از روتینهای بدنی افراد که ریشه در یک محیط خاص دارد و اغلب به مکانی مهم برای تبادل بینفردی و اجتماعی، معنا و وابستگی تبدیل میشود. "},{"id":"7d73aacf-c6cf-436a-b74f-bab1b23eaad7","title":"نمونه","children":{"attached":[{"id":"93a2c5d1-f4d6-43dc-add7-963a2fbf5aae","title":"نمونههایی از این نوع مکانها شامل یک سالن اداری پر رفتوآمد، یک میخانهی محبوب، یک خیابان پر جنبوجوش، یک میدان شهری پویا یا یک محلهی شهری پررونق میباشد "}]}}]},"style":{"id":"c0bfaf53-135a-4c39-9eb4-ea90cf3b0518","properties":{"svg:fill":"#19A71933","border-line-width":"2pt","border-line-pattern":"solid"}}}]}},{"id":"e1944744-4cf7-48ef-afdc-23110f9c9580","title":"روایت گارسیا مارکز در توصیف یک ارتباط متقابل سراسر خانه بین مردم و مکانشان، تطبیق پذیری فضایی سوژه بدن را که در مجموعههای بدنی پیچیدهتر بیان میشود که در طول زمان و مکان گسترش مییابد و یک پویایی خانواده گستردهتر را شکل میدهند، از جمله روالهای بدن، همانطور که توسط نشان داده شده است، آشکار میکند. اورسولا برای خانواده صبحانه درست می کند یا پیراهن پاره را تعمیر می کند. و روالهای زمان-مکان همانطور که با درک اورسولا از موقعیت ایوان در حال تغییر آمارانتا نشان داده شده است. همانطور که گارسیا مارکز وضعیت را خلاصه می کند، اورسولا \"کشف کرد که هر یک از اعضای خانواده، بدون اینکه متوجه شود، هر روز همان مسیر را تکرار می کند، همان اعمال را تکرار می کند، و تقریباً همان کلمات را در همان ساعت تکرار می کند.\"","style":{"id":"f6fc4a20-babd-4e8f-8ddb-bf52ddb76873","properties":{"svg:fill":"#FF9F0033"}}},{"id":"4f244e95-75d0-4312-b007-84bd69e1d493","title":"دوازده مورد از چهل و شش مشاهده در پیوست به جنبهای از بدن-سوژه مربوط میشوند، بهویژه موقعیتهایی که در آنها حرکات عادی با نوعی اختلال مواجه میشوند. ","children":{"attached":[{"id":"1609f502-0c6a-4207-a4d7-b18e676756ee","title":"من به بال شرقی ساختمان دانشگاه وارد میشوم، فراموش کردهام که به تازگی به دفتری جدید منتقل شدهام که دسترسی راحتتری از طریق بال غربی دارد (مشاهده ۱). ","children":{"attached":[{"id":"e32c8a60-f38c-4b7c-8c0c-c97d7d916c67","title":"قصدیت حرکتی ","children":{"attached":[{"id":"c4da26dc-88e5-424b-ab78-d106cd2eb2ed","title":"توضیح  (کتاب تیلور کارمن/ص161-172)","style":{"id":"4b83523b-87b6-4b6c-894b-2ed3e30849de","properties":{"svg:fill":"#BA69C833"}}},{"id":"08c4d4e5-1eff-4915-b25a-9ef16d7049e1","title":"تحلیل ","children":{"attached":[{"id":"aea93e47-ba13-439b-aceb-72dfce358aee","title":"اشنایدر در این حالت تنها قادر به انجام اعمالی است که برای او به حالت عادت درآمده باشد. این موضوع میتواند به فراموشی و یا حالتی که در روایت این مقاله هم به آن اشاره شد نیز مربوط باشد زیرا در این حالت نیز فرد از مسیری که برای او در حافظه بلند مدتش وجود دارد و بر اساس آن عمل کرده است و تغییراتی که در فاصله زمانی کم اتفاق افتاده را از یاد برده است. ","attributedTitle":[{"text":"اشنایدر در این حالت تنها قادر به انجام اعمالی است که برای او به حالت "},{"text":"عادت","fo:color":"#F9423AFF"},{"text":" درآمده باشد. این موضوع میتواند به فراموشی و یا حالتی که در روایت این مقاله هم به آن اشاره شد نیز مربوط باشد زیرا در این حالت نیز فرد از مسیری که برای او در حافظه بلند مدتش وجود دارد و بر اساس آن عمل کرده است و تغییراتی که در فاصله زمانی کم اتفاق افتاده را از یاد برده است. "}],"position":{"x":1462.710529439904,"y":4592.434213259916},"style":{"id":"fc9309a4-ac7b-45af-ae27-250c1ddeaf13","properties":{"svg:fill":"#BA69C833","border-line-color":"#BA69C833"}}}]},"style":{"id":"59a3a671-dde4-4ebb-b48e-52a5ba31381a","properties":{"svg:fill":"#BA69C833","border-line-color":"#BA69C833"}}}]},"style":{"id":"d20febf7-147c-4c61-ad6a-35866946f2da","properties":{"svg:fill":"#7B1FA233","border-line-color":"#9C27B0FF","shape-class":"org.xmind.topicShape.roundedhexagon"}}}]},"boundaries":[{"id":"88bc57fd-678e-401a-8b71-f7639dd9161e","range":"(0,0)","style":{"id":"939a7a67-065c-4b74-a536-1daff28dbbe7","properties":{"svg:fill":"#19A71982"}}}],"style":{"id":"a455d9d4-e5bf-4559-a2e8-2b8fb9879801","properties":{"svg:fill":"#0096BF33","border-line-width":"2pt","border-line-pattern":"solid"}}},{"id":"a730438c-4ca3-400c-8311-8a01a53820e6","title":"مسیر معمولی من در محوطه به دلیل یک انحراف ناشی از ساختوساز به هم میخورد و لحظهای احساس ناراحتی میکنم چون مجبورم «از مسیرم دور شوم» (مشاهده ۲). ","style":{"id":"6231cded-126b-4622-a67f-bb89945e2a55","properties":{"svg:fill":"#0096BF33","border-line-width":"2pt","border-line-pattern":"solid"}}},{"id":"a965926c-bb10-41e7-a7ba-b6ad1dba3125","title":"در راه خانه بعد از یک بارش برف چهار اینچی در بعد از ظهر، در خیابانهای پاکشده راه میروم نه در پیادهروهای پر از برف. دو ماشین را میبینم که متوقف شده و مسیر من را مسدود کردهاند. ناراحت میشوم، چون برای دور زدن ماشینها باید به پیادهروی پوشیده از برف بروم که راه رفتن روی آن بسیار دشوارتر است (مشاهده ۳). ","style":{"id":"fa17d809-09b0-46ab-affa-96c436bcd002","properties":{"svg:fill":"#0096BF33"}}},{"id":"52054328-9856-4e6e-8d3a-fdcb01c28fb3","title":"برخی مشاهدات نشان میدهند که چگونه آگاهی شناختی به سرعت و به طور کارآمد مسیری جدید را پیدا میکند وقتی مسیر عادی بدن-سوژه با اختلال مواجه میشود. مثلاً در راه خانه هستم و میبینم که در طول روز، کارگران ساختمانی یک حصار سیمی را در مسیر پیادهروی که معمولاً استفاده میکنم، نصب کردهاند. سریع تصمیم میگیرم از پیادهروی دیگری استفاده کنم که معمولاً فقط وقتی به دانشگاه رانندگی میکنم و به پارکینگ میروم، از آن عبور میکنم (مشاهده ۴). ","style":{"id":"1d0bb979-f630-4337-bcbb-ee0d5ff798f0","properties":{"svg:fill":"#0096BF33"}}},{"id":"78af859c-59b6-4991-b235-021847e0629c","title":"خیابان معمولی من به خاطر تصادف مسدود شده و پلیس اجازه ورود نمیدهد: «ناراحتی را احساس میکنم و به سرعت مسیری جایگزین برای رسیدن به خانه فکر میکنم» (مشاهده ۵). ","style":{"id":"bcee036e-7625-489d-8231-34179b27fee9","properties":{"svg:fill":"#0096BF33"}}},{"id":"0311fba2-50d5-4bdb-b4af-1d65beb7fc58","title":"مشاهدات دیگر به پیوستگی مداوم و یکپارچه میان بدن-سوژه و میدان ادراکی اشاره میکنند. متوجه میشوم که بند کفشم باز شده و به دنبال سطحی محکم و بلند میگردم که بتوانم پایم را راحت روی آن قرار دهم و بند کفشم را دوباره ببندم (مشاهده ۶). ","style":{"id":"c3ca15dc-2ec1-4097-85ec-362663036a4c","properties":{"svg:fill":"#0096BF33"}}},{"id":"71ff532a-a5d6-4df7-828a-db8c6f9dcee6","title":"در یک روز آفتابی اکتبر، بادی سرد میوزد و میبینم که ترجیح میدهم روی قسمتهای گرمتر و آفتابگیر پیادهرو راه بروم  (مشاهده ۷).","style":{"id":"d5090bf0-02ae-4375-934e-9d953089e97d","properties":{"svg:fill":"#0096BF33"}}},{"id":"17f398f1-aa21-4344-9c39-8184841f495f","title":"در یک روز داغ تابستانی، خودم را در حال جستجوی سایهبانهای مسیر پیادهرو میبینم (مشاهده ۸). م","style":{"id":"d926aa3b-9e85-48ec-b93a-e28146975789","properties":{"svg:fill":"#0096BF33"}}},{"id":"f15c4f8c-ac72-4be8-8857-ea9b85cde91a","title":"مسیر من با حصارهای جدید ساختمانی مسدود شده اما نمیخواهم مسیر خود را برگردم. وقتی دنبال راهی برای عبور از حصار میگردم، بهطور خودکار بدنم را به سوی فضایی در حصار بوتهای که پارکینگ را از چمنها جدا میکند، هدایت میکنم (مشاهده ۹). ","style":{"id":"9c7bfd42-6e15-41e0-b0d5-5d7ba1c4fc97","properties":{"svg:fill":"#0096BF33"}}},{"id":"749e0895-1ddf-450c-abe9-2b7e795d955b","title":"نتیجه ","children":{"attached":[{"id":"793e7fe2-f7e5-4439-b08b-0eb2346260e2","title":"همانطور که این مشاهده نشان میدهد، تجربهی قدم زدن در زیر باران شامل بافتی پیوسته در حال تغییر از آگاهی حسی و بدنی و اعمالی است که به طور خودکار رخ میدهند. در هر لحظه، بخشهایی از این میدان ادراکی بیشتر در تجربه حضور دارند – برای مثال، برکهی آبی که باید از آن بگذرم یا آگاهی ناگهانی از این که کفش چپم خیس شده است. اما در هر لحظه، بخشهای تمرکز یافتهتر تجربهام به طور اجتنابناپذیری با جنبههای لحظهای و کمرنگتر موقعیت پیوند خوردهاند – مانند شکوفایی نرگسها کنار نرده یا عابری که به سرعت برای رسیدن به ماشین پارکشدهاش میدود.","style":{"id":"3372a286-9f1d-43b9-9bd2-3892c9316597","properties":{"svg:fill":"#0096BF33"}}},{"id":"758c53dd-f3cc-4e93-87fa-cfc50937ff01","title":"به طور خلاصه، تجربهی ادراکی همیشه شامل یک شکل و زمینهی پیوسته در حال تغییر است که توسط مجموعهای وسیع از معانی و اعمال مرتبط که همزمان با بدن-سوژه هماهنگ شدهاند، به وجود میآید. مرلو-پونتی این یکپارچگی زیستهی حرکات، محیطها، و نیاز به رسیدن به خانه یا کار را بهعنوان یک فرآیند پویا بدنی توصیف میکند که از طریق آن انسانها همواره در موقعیت قرار گرفتهاند.","style":{"id":"fe83fc0d-5628-4aa1-a4c4-5ff66e77a19a","properties":{"svg:fill":"#0096BF33","border-line-color":"#0096BF33"}}}]},"style":{"id":"4addfb75-e329-4347-801e-cf47d77197d4","properties":{"svg:fill":"#0096BF33","border-line-width":"2pt","border-line-pattern":"handdrawn-solid"}}}]},"style":{"id":"5ec49834-760a-4f03-a98b-6e4787e902c6","properties":{"svg:fill":"#0096BF33","border-line-width":"2pt","border-line-pattern":"solid"}}}]},"boundaries":[{"id":"2cd464c8-b909-4c85-b1a7-00b90110ab58","range":"(1,1)","style":{"id":"5356d3ea-b1f8-4a3b-88a3-80d970b68ee4","properties":{"svg:fill":"#7986CB82"}}},{"id":"2a86d5e0-5600-4362-be49-910d326d49d1","range":"(0,0)","style":{"id":"b80ddb77-95d0-4cb6-a99b-471145203809","properties":{"svg:fill":"#8EDDF9FF"}}}],"style":{"id":"ac8d119c-d213-4e5e-a60d-77613a293800","properties":{"svg:fill":"#19A71933","border-line-width":"0pt","border-line-pattern":"none"}}},{"id":"84490c2e-0d08-42cd-b0bb-2db9bbda4f0b","title":"حضور بینا جسمانی ","children":{"attached":[{"id":"618853d6-e1c9-411c-b62c-520de1169be2","title":"برخی از این مشاهدات به تلاش ناخودآگاه برای حفظ فاصلهای راحت بین خودم و دیگرانی که در حال حرکت یا ایستادهاند اشاره دارند. ","style":{"id":"dbf3e15f-292e-4ab7-9e86-dfe5449381ef","properties":{"fo:text-align":"right","border-line-width":"2pt","border-line-pattern":"solid"}}},{"id":"10718739-9886-400f-ab66-80bd8e180ea1","title":"مثال /پیاده روی ","children":{"attached":[{"id":"3b607638-b497-4b3d-a8e1-fdc7f54066d9","title":"مشاهدات هفدهگانه از چهلوشش مشاهدهای که در پیوست آورده شدهاند، به توصیف مواجهههای بینفردی  میپردازند که از حضور بدنی لحظهای تا گفتگوی طولانی متغیر هستند. ","children":{"attached":[{"id":"cefb9cd4-295d-429a-9a3a-1c39747ccc0e","title":"وقتی از یک ساختمان خارج میشوم، زنی درست جلوی من راه میرود و «برای ایجاد فاصله بینمان، به جهت عمود بر مسیر حرکت او قدم میزنم و سپس کمی پرسه میزنم تا فضای بیشتری ایجاد کنم» (۱۳). ","style":{"id":"e301d354-d6f0-44df-a787-7d87f87984a7","properties":{"fo:text-align":"right","svg:fill":"#2ABEE033"}}},{"id":"b7a778e5-e1a5-41a2-9b71-1ca7266adfa4","title":"گروهی از پنج دانشجوی دانشگاه را میبینم که در حال عبور از خیابان جلوتر از من هستند و «کمی وقت میگیرم تا فضایی بین من و آنها باشد» (۱۴). ","style":{"id":"62615aac-3476-423c-9f4f-4106c6004544","properties":{"fo:text-align":"right","svg:fill":"#2ABEE033"}}},{"id":"2e684d82-bca1-45b6-b465-d5fca2fc4fe1","title":"گروهی از کودکان مدرسهای سر خیابانی که من در حال پیادهرویام میپیچند، و من قدمم را آهسته میکنم «تا کمی فضا داشته باشم. علاقهای ندارم درست پشت سر بچههای شلوغ و پر سروصدا باشم.» در چراغ بعدی، کمی صبر میکنم تا «فضای بیشتری بین آنها و من ایجاد شود» (۱۵).","style":{"id":"05b61f41-2d0e-427e-8a0c-125f4ea0778c","properties":{"fo:text-align":"right","svg:fill":"#2ABEE033"}}},{"id":"6c7567b7-02af-416a-998f-1b6006ee3144","title":"برخی از مشاهدات نشان میدهند که مواجههی مستقیم با دیگران میتواند منجر به احساس ناراحتی یا سایر احساسات منفی شود. ","children":{"attached":[{"id":"5518f734-ea0c-4aa4-9507-3506add41c93","title":"من بر روی پیادهرو راه میروم و مردی با ظاهری نامرتب از سمت مخالف به من نزدیک میشود. من متوجه «احساس ملایم ناراحتی در برابر مواجههای که در پیش است میشوم. ما از کنار هم عبور میکنیم، با یک سلام یکدیگر را مورد تأیید قرار میدهیم و به راه خود ادامه میدهیم» (۱۶). ","style":{"id":"18d313a2-93a8-4787-8646-cfe15d7e56aa","properties":{"fo:text-align":"right","svg:fill":"#2ABEE033"}}},{"id":"f6b17b68-6059-46b0-9e54-6a638820c69b","title":"من از بالای تپهای که خانهام در آن قرار دارد پایین میآیم و ناگهان، احساس میکنم یک دوچرخهسوار با سرعت زیاد از کنارم عبور میکند، خیلی نزدیک. من عصبانی و ناراحت میشوم: «اگر ناگهان به سمت چپ منحرف میشدم تا از چیزی روی آسفالت دوری کنم چه میشد؟ این یک تپهی تند است. او خیلی سریع میراند!» (۱۷","style":{"id":"4259771b-faf8-46c4-85e4-b478c49b77ff","properties":{"fo:text-align":"right","svg:fill":"#2ABEE033"}}}]},"style":{"id":"b2f97f90-396f-4457-be6a-27552a783f34","properties":{"fo:text-align":"right"}}},{"id":"efb3e84c-c34e-4f28-8eaa-fb634daeccd8","title":"بیشترین تعداد مشاهدات مربوط به مواجهههای بینبدنی مربوط به لحظاتی است که پیادهروی من توسط دیگران که به نوعی در کنار من هستند، قطع یا مختل میشود. ","children":{"attached":[{"id":"9b9d33f2-e016-431e-9d5a-4e387e93d2b4","title":"من در روز فارغالتحصیلی به خانه راه میروم و در مسیرم جشنهای خیابانی زیادی وجود دارد. من از دور دو مرد جوان را میبینم که «پیادهروی من» را مسدود کردهاند. «یک صدای درونی میگوید: 'شما در فضای من هستید، کنار بروید.'» آنها با حس کردن نزدیک شدن من، به سمت چمنزار مجاور کنار میروند. من متوجه میشوم که آنها بهطور مستقیم به من نگاه نمیکنند، اما باید حرکت من را در دید محیطی خود حس کرده باشند (۱۸). ","attributedTitle":[{"text":"من در روز فارغالتحصیلی به خانه راه میروم و در مسیرم جشنهای خیابانی زیادی وجود دارد. من از دور دو مرد جوان را میبینم که «پیادهروی من» را مسدود کردهاند. «یک صدای درونی میگوید: '"},{"text":"شما در فضای من هستید، کنار بروید.'","fo:text-decoration":"underline"},{"text":"» آنها با حس کردن نزدیک شدن من، به سمت چمنزار مجاور کنار میروند. من متوجه میشوم که آنها بهطور مستقیم به من نگاه نمیکنند، اما باید حرکت من را در دید محیطی خود حس کرده باشند (۱۸). "}],"style":{"id":"1ac6cf77-6af7-4278-9358-b0dd490c6812","properties":{"fo:text-align":"right","svg:fill":"#2ABEE033"}}},{"id":"f8c0e988-5b3f-47e7-ae7f-46eb41f8a986","title":"یک راننده در یک تقاطع علامت نمیزند و به خیابانی که من تازه شروع به عبور از آن کردهام میپیچد، فکر میکند که بهطور مستقیم به جلو میرود (۱۹). ","style":{"id":"dbf6bab2-8128-47cc-b620-b6184b184df1","properties":{"fo:text-align":"right","svg:fill":"#2ABEE033"}}},{"id":"98a55d35-1713-4241-aaf9-bd4530a8e7f6","title":"من از یک خیابان شلوغ عبور میکنم و چراغ برای من سبز است، اما یک کامیون از سمت مخالف میآید و جلوی من میپیچد تا از چراغ زرد عبور کند. من فریاد میزنم: «لعنتی، راننده!» و بهوضوح عصبانی هستم (۲۰). ","style":{"id":"66900a26-113d-4aa0-997f-c720d2cd1200","properties":{"svg:fill":"#8EDDF933"}}},{"id":"7f356db8-e897-4155-b7e6-1b003f72b066","title":"من در حال پیادهروی بر روی پیادهرو در جلوی ورودی یک مجتمع آپارتمانی هستم و یک زن جوان در یک SUV بدون علامت به ورودی میپیچد و جلوی من را میگیرد. یک چاله بزرگ پر از آب باران وجود دارد که به سمت من پاشیده میشود، اما من بهسرعت عقبنشینی میکنم و خیس نمیشوم. من یک ط cascade از احساسات را متوجه میشوم: ناراحتی از اینکه او علامت نزده، نگرانی از اینکه ممکن است خیس شوم، و خشم از اینکه او ادب نداشت تا قبل از ورود به ورودی اجازه عبور به من بدهد  (۲۱).","attributedTitle":[{"text":"من در حال پیادهروی بر روی پیادهرو در جلوی ورودی یک مجتمع آپارتمانی هستم و یک زن جوان در یک SUV بدون علامت به ورودی میپیچد و جلوی من را میگیرد. یک چاله بزرگ پر از آب باران وجود دارد که به سمت من پاشیده میشود، اما من بهسرعت عقبنشینی میکنم و خیس نمیشوم. من یک ط cascade از احساسات را متوجه میشوم: ناراحتی از اینکه او علامت نزده، "},{"text":"نگرانی از اینکه ممکن است خیس شوم، و خشم از اینکه او ادب نداشت تا قبل از ورود به ورودی اجازه عبور به من بدهد  (۲۱).","fo:text-decoration":"underline"}],"style":{"id":"3c44c18a-ed67-4ff0-a92a-532707219079","properties":{"fo:text-align":"right","svg:fill":"#8EDDF933"}}}]}},{"id":"cfea8f89-46b4-4d93-a5c6-fa6229d71171","title":"مشاهدات دیگری نیز وجود دارند که حالتهای حمایتیتری از مواجهههای بینفردی  را نشان میدهند./ القای حس حضور نداشتن ","attributedTitle":[{"text":"مشاهدات دیگری نیز وجود دارند که حالتهای حمایتیتری از مواجهههای بینفردی  را نشان میدهند./ "},{"text":"القای حس حضور","fo:text-decoration":"underline"},{"text":" "},{"text":"نداشتن","fo:text-decoration":"underline"},{"text":" "}],"children":{"attached":[{"id":"56384df3-580c-46a8-bd03-e4f8257fcae2","title":" من از کنار دو عاشق که در حال وداع در کنار درب ماشینشان هستند میگذرم و «سرم را بهسمت دیگر میچرخانم و توجهام را دور میکنم تا حس “حضور نداشتن” را القا کنم و مزاحم حریم خصوصی لحظهی آنها نشوم» (۲۲). ","style":{"id":"82c73cdd-795a-40cd-9612-991e48adbeb9","properties":{"fo:text-align":"right","svg:fill":"#8EDDF933"}}},{"id":"e7b98adb-29a5-4e3d-ad1a-2a288a314e8b","title":"من با یک زوج مسن که سگهایشان را در حال پیادهروی میبرند روبرو میشوم و به خیابان میروم تا نزدیک شدنم موجب مزاحمت برای سگها نشود (۲۳). ","style":{"id":"29ba14b1-f27f-4d0e-a75d-7113332a8c0a","properties":{"fo:text-align":"right","svg:fill":"#8EDDF933"}}},{"id":"b0af2ab0-4cab-4539-b455-97e827fed033","title":"من از یک خیابان شلوغ عبور میکنم و میپرسم آیا راننده اتوبوس مدرسه که به راست میپیچد، به من حق تقدم میدهد. او این کار را میکند و من دستم را بهنشانه تشکر تکان میزنم (۲۴). ","style":{"id":"582019c0-f139-40e7-83f2-ec8f9ca71a5e","properties":{"fo:text-align":"right","svg:fill":"#8EDDF933"}}},{"id":"ebf35b06-ad3f-4c83-92b6-da667569ca54","title":"من از کنار یک پدر جوان و پسرش میگذرم و سلام میکنم. آنها نیز به من سلام میکنند. فکر میکنم «خوب است که پدر یک رهگذر را مورد توجه قرار دهد و برای پسرش مثال خوبی باشد»  (۲۵). ","style":{"id":"488930f4-71ad-4ea0-a669-54aaa9e45f94","properties":{"fo:text-align":"right","svg:fill":"#8EDDF933"}}},{"id":"1e8240c7-f3ab-4484-be4c-00ab819bd52d","title":"در مقابل، من از کنار یک پدر جوان و پسرش میگذرم اما وقتی سلام میکنم، مورد بیاحترامی قرار میگیرم. من مینویسم که «به نظر میرسد این یک روش ضعیف برای معرفی یک کودک به همسایگان و دنیای عمومی است» (۲۶).","style":{"id":"930bf681-e01d-4622-b3aa-8aa0e08931b8","properties":{"fo:text-align":"right","svg:fill":"#8EDDF933"}}},{"id":"cd76aca9-360e-4377-8fa8-60cffdf1cc39","title":"برداشت شخصی: گویا در این بخش نوعی قضاوت در رفتار خود و دیگران هم انجام میشود.  همچنین همانطور که در تحلیل خود دیووید هم ذکر شده است نوعی از القای حس حضور نداشتن به دیگران را هم ایجاد میکند، شاید  نوعی ایجاد فضا بین خود و دیگری ","style":{"id":"97b6dfd6-cb75-4a37-b605-d34dd04f9744","properties":{"svg:fill":"#EA8ABA33"}}}]},"style":{"id":"80656417-5cf6-4a18-af05-04eac9f53970","properties":{"fo:text-align":"right"}}}]},"style":{"id":"8c4493d2-1f85-430e-a7d1-b1e6587db6e1","properties":{"fo:text-align":"right","svg:fill":"#2ABEE033"}}},{"id":"2664ca96-ac04-471d-ac07-0c83ebcce0c5","title":"با توجه به مثالها و توضیحات، گمان کنم تفاوت بیناجسمانی با بدن سوژه در ابژکتیو یا سوبژکتیو بودن آن چیز در مواجهه است. چون در هر دو این بخشها یک چیز(عامل خارجی) باعث بروز اختلال شده است. ","style":{"id":"9b73eb8e-7322-4204-915b-a653e955bda0","properties":{"svg:fill":"#EA8ABA4D","border-line-width":"2pt","border-line-pattern":"solid"}}}]},"style":{"id":"24b9d48d-99ab-4127-a8fd-ea198b273643","properties":{"svg:fill":"#2ABEE033"}}},{"id":"28975cfe-e3a1-41a6-811a-58b3af6577cb","title":"خودهای دیگر و دنیای انسانی/ دیگری و جهان بشری (ترجمه شده در کتاب-بخش2-4) ","children":{"attached":[{"id":"e4c1a936-a2bb-4663-a7d3-e522a63eb80a","title":"به بررسی چگونگی حضور مشترک افراد در دنیا میپردازد. درست مانند اینکه ما از طریق ادراک و بدنسوژه در دنیا غوطهور هستیم، ما در دنیاهایی که شامل دیگر انسانها هستند نیز غوطهور هستیم. ","style":{"id":"dc9524e7-9184-4419-bdca-cda436b3d0c4","properties":{"fo:text-align":"right"}}},{"id":"6e4f30ec-c4c1-4d34-bf7e-ea1c5d9942f4","title":"مِرلو-پونتی مینویسد که ما جهان اجتماعی را «نه بهعنوان یک شیء یا مجموع اشیاء، بلکه بهعنوان یک میدان یا بعد دائمی از وجود تجربه میکنیم […] رابطه ما با اجتماعی، مانند رابطه ما با دنیا، عمیقتر از هر ادراک یا قضاوت صریحی است […] اجتماعی پیشاپیش وجود دارد زمانی که ما آن را میدانیم یا قضاوت میکنیم» ","style":{"id":"c4220c74-8dfc-443e-8f29-df716ea181e5","properties":{"fo:text-align":"right"}}},{"id":"03772da9-0a54-4b5b-97db-df5c927b304e","title":"بینابودگی/intercorporeality","attributedTitle":[{"text":"بینابودگی/"},{"text":"intercorporeality"}],"children":{"attached":[{"id":"c7457219-7554-428b-b33f-896090e8df5d","title":"مانند اقدامات عادی بدنسوژه خودم، این دیگران نیز جزئی جداییناپذیر از بافت دینامیک و درهمتنیده دنیای زندگی من هستند.                                                                    پدیدارشناس الیزابت بنکه (۱۹۹۷، ص. ۶۹) این وضعیت را «بینابودگی» مینامد که او بهعنوان «همبستگی ابتدایی میان و بین موجودات تنی – یک جمعگرایی پیشاشخصی که هرگز بهطور کامل از بین نمیرود اما تعامل متقابل رفتار خود و دیگران را قبل از هر گونه توافق صریح حفظ میکند» توصیف میکند.","style":{"id":"dfcbf908-c7ca-474b-b7f2-a7b20b14333e","properties":{"fo:text-align":"right","border-line-width":"2pt","border-line-pattern":"solid"}}},{"id":"b07df045-9528-4c6d-b728-8f84ce6050fc","title":"تحلیل ","children":{"attached":[{"id":"5a35d14b-95ea-49f6-a6be-c409878dafe9","title":"عاشقانی که کنار ماشین هستند؛ افرادی که با سگهایشان پیادهروی میکنند؛ پدر و پسری که در پیادهرو به من سلام میکنند؛ راننده اتوبوس که به من حق تقدم میدهد؛ مردی که از من راهنمایی میخواهد. این «دیگران» قبلاً در دنیای زندگی من حضور دارند و من با یک پاسخ فوری و واقعگرایانه متقابل عمل میکنم: دور شدن؛ کنار رفتن؛ سلام کردن؛ تکان دادن دست بهنشانه تشکر؛ دادن راهنمایی. ","style":{"id":"e71e330f-3aee-4865-aa2c-102f5db0d283","properties":{"fo:text-align":"right"}}},{"id":"e15395c9-6727-41e1-b6a3-5622f004566f","title":"همانطور که مِرلو-پونتی مینویسد: «در اطراف بدن ادراکشده، گردابی شکل میگیرد که بهسوی آن دنیای من جذب و بهنوعی در آن کشیده میشود […] بدن دیگر بهطور کامل به یک تکه از دنیا تبدیل نمیشود و به صحنهای از یک فرآیند خاص تبدیل میشود» (مِرلو-پونتی ۱۹۶۲، ص. ۳۵۳). ","style":{"id":"62211963-f668-48a4-be40-ecd821a6fe69","properties":{"fo:text-align":"right"}}}]}}]},"style":{"id":"3a4161b0-294f-41e8-a5b0-08b44944debd","properties":{"svg:fill":"#8EDE9933"}}},{"id":"9e01506c-6eab-498b-a1ba-652b9bfea53a","title":"حضور عاطفی ","children":{"attached":[{"id":"4d9d0f80-c60c-4832-b8f8-cf66936306ba","title":"همانطور که مشاهدات فوق نشان میدهد، این همحضور فوری دیگران اغلب حاوی جنبهای عاطفی است که مِرلو-پونتی آن را بهعنوان بعدی دیگر از بدن زیسته شناسایی میکند که روابط زیسته ما را با دنیای حاضر هدایت و حفظ میکند. "},{"id":"d04a05e5-0109-4ee3-91f8-3dffd3ccb88a","title":"این حضور عاطفی «فقط از طریق بدن قابل درک است و از طریق یک تعامل متقابل از نیات و حرکات قابل تشخیص در رفتار ارتباط برقرار میشود» (کتالدی ۲۰۰۸، ص. ۱۷۱). "},{"id":"5f318c1d-2cef-49a8-ac9c-05bc438080b1","title":"از یک سو، من احساس غرور اجتماعی را حس میکنم وقتی با پدر و پسری که حضور من را میپذیرند سلام میکنم. از سوی دیگر، احساس ناامیدی اجتماعی را تجربه میکنم زمانی که آن پدر و پسر دیگر به من توجه نمیکنند. وقتی با مردی که سبیلش نامرتب است و دستانش را تکان میدهد مواجه میشوم، احساساتم از ناراحتی به عدم اطمینان و سپس به آرامش تغییر میکند. بهطور خلاصه، این احساسات دنیای زیستی یکی از لایههای «معنای زنده و بدنی است […] ما [احساسات] را زندگی میکنیم (نه اینکه آنها را بشناسیم). این احساسات راهی برای برقراری روابط بدنی با دنیا هستند» (کتالدی ۲۰۰۸، ص. ۱۶۴ و ۱۶۹)."}]},"style":{"id":"01d698d8-c18e-486d-a406-82c71930699e","properties":{"svg:fill":"#8EDE9933"}}}]},"style":{"id":"ddf7d079-1faf-4f30-99e8-a24fe366694b","properties":{"svg:fill":"#00A99D33"}}}]},"boundaries":[{"id":"dd9ee751-e932-4881-ae9a-842f3a1b5eb3","range":"(2,2)","style":{"id":"1dc448ed-ff98-4fb4-b574-13dadaecc69a","properties":{"svg:fill":"#FFABD582"}}}],"style":{"id":"2effb998-4a6d-443e-94f1-070a04d6b47d","properties":{"svg:fill":"#C3DFC3FF"}}},{"id":"03a15576-3a73-466f-9dd5-1fbdc689c4db","title":"حالتهای برخورد با مکان ","children":{"attached":[{"id":"fd7aa0ad-933e-4a92-b831-f6c31cfb1267","title":"مشاهدات","children":{"attached":[{"id":"ef1325c4-bd98-4345-8f0b-3decb428fd6c","title":"هفده تا از چهلوشش مشاهداتی که در ضمیمه ذکر شدهاند، ","children":{"attached":[{"id":"fbb39498-9189-4ec5-8115-b01a1badc5ff","title":"برخی مواجهات بهوسیله گیجی احضار میشوند","children":{"attached":[{"id":"edd59862-8456-43ad-bcc4-7d914e957c79","title":"از دور، شکلی قهوهای-خاکستری را بر روی خیابان میبینم که به نظر میرسد یک پرنده مرده است، اما نزدیکتر میشوم و متوجه میشوم که «پرنده» در واقع یک «تکه پیچخورده از شاخه درخت است که در برگهای مرده پیچیده شده» (۳۰). ","style":{"id":"7fec7905-853b-4069-9e03-d530ca80ba60","properties":{"fo:text-align":"right","svg:fill":"#50C3F733"}}},{"id":"14b62b7e-77f1-4291-a7e6-18ebaebdf547","title":"متوجه میشوم که چیزی که به نظر میرسد یک پتو است که بین دو درخت کشیده شده، در واقع یک آلاچیق است که یک مرد جوان در آن خوابیده (۳۱). ","style":{"id":"3d2f4268-a904-441d-9825-efae3c8347a0","properties":{"fo:text-align":"right","svg:fill":"#50C3F733"}}},{"id":"959afb7d-3b3f-4af6-b1ae-2926daa4e7dc","title":"یک دفترچه آبی را که روی دیواره نگهدارنده گذاشته شده میبینم و از خودم میپرسم چرا این دفترچه اینقدر «خارج از مکان» است (۳۲). ","style":{"id":"174d030e-ce75-49ec-9d39-a669f15aec8d","properties":{"svg:fill":"#50C3F733"}}},{"id":"f10f5a82-82d9-4751-9fd1-144643fa8bd9","title":"از تپهای که معمولاً با گلهای وحشی پوشیده است عبور میکنم و متعجب میشوم که آن تپه کشت و دوباره بذرپاشی شده است (۳۳). ","style":{"id":"3b5355fd-b72b-41b0-a95d-cdfca4cb3f05","properties":{"svg:fill":"#50C3F733"}}},{"id":"15a9b255-0117-40bf-aea0-da7bbe84e455","title":"با خانوادهای که در ساعت عجیب ۹:۳۰ صبح در پیادهرو هستند مواجه میشوم و از خودم میپرسم چرا آنها اینجا هستند — به نظر میرسند که در صبح روز جمعه جا افتادهاند. آنها را میبینم که وارد کلیسای کاتولیک نزدیک میشوند و متوجه میشوم که در حال حضور در یک مراسم «جمعه خوب» هستند (۳۴). ","style":{"id":"6c3039ab-09c8-42f8-a796-e6d622971aea","properties":{"svg:fill":"#50C3F733"}}}]}},{"id":"27792a3b-82be-41e1-9048-d55a1cf7cea7","title":"مجموعه دیگری از مشاهدات به مواجهات مرتبط با حس مسئولیت اجتماعی اشاره دارد: ","children":{"attached":[{"id":"e644b84b-aa2a-417f-b01e-75aa027ec47b","title":": متوجه درب صندوق پستی میشوم که باز شده و آن را میبندم (۳۵)؛ ","style":{"id":"34214720-f66e-4747-8974-32c30d9301d9","properties":{"fo:text-align":"right","svg:fill":"#50C3F733"}}},{"id":"186a3f5a-6da0-4fd1-859d-faf3fbd13b95","title":"یک بولت بزرگ زنگزده را در وسط خیابان میبینم و آن را به حاشیه خیابان منتقل میکنم (۳۶)؛ ","style":{"id":"0556a7c3-6c67-4f3a-881e-35986d344a37","properties":{"fo:text-align":"right","svg:fill":"#50C3F733"}}},{"id":"98a63ba7-007e-4eaf-97da-8f62a858ee91","title":")؛ متوجه شاخهای میشوم که بخشی از پیادهرو را مسدود کرده و آن را به چمن مجاور منتقل میکنم (۳۷","style":{"id":"2cfc0206-8fa7-4e68-8556-2cfc5aa915eb","properties":{"fo:text-align":"right","svg:fill":"#50C3F733"}}}]},"style":{"id":"927097c0-0013-4b42-9c56-7413badb025a","properties":{"fo:text-align":"right"}}},{"id":"2a159d4e-aa7a-474b-a390-2c0cd16db1f0","title":"همانطور که در مورد حضور بینبدنی (intercorporeal presence) مشاهده شد، برخی مشاهدات دربارهی مواجهه (encounter) نیز حاوی لایهای عاطفی هستند. ","children":{"attached":[{"id":"d2213194-6e4f-4fff-82b0-b66a1c43888c","title":"من یک سنجاب مرده را در انتهای تپهام میبینم و احساسی از نگرانی و ناراحتی را احساس میکنم که چرا رانندگان نمیتوانند بیشتر تلاش کنند تا سرعت خود را کاهش دهند (۳۸). ","style":{"id":"488603c1-dcc8-499b-b5f7-ffa4a4fc5611","properties":{"fo:text-align":"right","svg:fill":"#50C3F733"}}},{"id":"782e79b3-6798-4a9e-a0df-6b8415553970","title":"از کنار یک خانه خراب عبور میکنم که در جلوی آن یک تولهسگ ناامید برای چند روز زنجیر شده است. به یاد میآورم که باید به او سر بزنم چون نگران سلامتیاش هستم، اما میبینم که او آنجا نیست. احساس نگرانی میکنم و از خود میپرسم که تولهسگ کجاست (۳۹). ","style":{"id":"561dbe02-e469-4bdb-bdaf-e20098216dfc","properties":{"fo:text-align":"right","svg:fill":"#50C3F733"}}},{"id":"61c17d7a-42c7-497e-a0a9-62d47ca68b3a","title":"یک آدم برفی کوچک و زیبای ساخته شده را که روی دیوارهای سنگی دانشگاه ایستاده میبینم و خوشحالی میکنم که کسی چنین دقتی در ساختن یک شی زودگذر اما زیبا به خرج داده است (۴۰). ","style":{"id":"ce3889d5-03fa-48bb-80c5-c1b70ae9c7ef","properties":{"fo:text-align":"right","svg:fill":"#50C3F733"}}},{"id":"689554ee-05bb-4adb-80de-693b09090e17","title":"در یک روز گرم غیرعادی در ماه فوریه، از تپهام پایین میروم و تعجب میکنم که در فضای باز با درختان، فردی روی یک پتو نشسته و کتاب میخواند. هیچکس هرگز از این فضا استفاده نمیکند و «متوجه میشوم که این شخص کیست. بسیار مرموز است!» (۴۱).","style":{"id":"fd50af5c-457e-4284-80d6-986797873b27","properties":{"fo:text-align":"right","svg:fill":"#50C3F733"}}}]},"style":{"id":"8734afe8-70db-45ce-ae6f-a1f33b169130","properties":{"fo:text-align":"right"}}},{"id":"6c7f01e8-af38-4ecd-871c-dd5188a9a85a","title":"برخی از مشاهدات نشان میدهند که چگونه یک برخورد تنها زمانی رخ میدهد که چیزی در جهان بهطور فعال آگاهی من را تحریک کند، که در غیر این صورت به آن توجه نمیکردم. ","children":{"attached":[{"id":"5ac59a52-aaef-4060-a976-17857e495ff9","title":"من در حال رفتن به مدرسه هستم و یک دوچرخهسوار نام من را صدا میزند. نگاه میکنم ببینم آن شخص کیست، اما نمیتوانم بگویم چون او عینک آفتابی زده است. میپرسم: «او کیست؟» و دوچرخهسوار جواب میدهد: «جف»، همسایهای که نزدیک به من زندگی میکند. ","style":{"id":"66f3d02a-ff95-4487-b104-55d6d5038111","properties":{"fo:text-align":"right","svg:fill":"#8EDDF933"}}},{"id":"3d45ec27-3c7c-4682-8de3-ba6e65ba51b7","title":"وقتی به خانه نزدیک میشوم، از این که حیاط جلویی خانهام چقدر بیبرخورد و کمتر جذاب به نظر میرسد شگفتزده میشوم، زیرا یک روز قبل، یک درخت افرا قدیمی بر اثر وزش بادهای شدید سقوط کرده است. ","style":{"id":"53d47fd0-f71f-46f8-88c0-7ed8424b7c53","properties":{"fo:text-align":"right","svg:fill":"#8EDDF933"}}},{"id":"a7782d39-cf5a-48fc-adb5-5c1492c63671","title":"من به آهنگ «رکوییم» الیزا گیلکسیون گوش میدهم و ملودی زیبا و متن آزاردهندهاش باعث میشود به تپه پوشیده از گل نگاه کنم، زیبایی آن با غمگینی آهنگ ادغام میشود. ","style":{"id":"31488cde-6c21-4a4d-bda5-787c33dec157","properties":{"fo:text-align":"right","svg:fill":"#8EDDF933"}}},{"id":"4999aaad-86f6-4e95-9709-744a6bd40822","title":"ساخت و ساز در دانشگاه مرا ملزم میکند که مسیر جدیدی به دفترم پیدا کنم و در امتداد بخشی از پیادهرو که قبلاً آن را نرفتهام، قدم میزنم. جو خاص آن مرا از خود بیرون میکشد و بیشتر به تجربه توجه میکنم: «این درختان هستند که این مکان را خاص میکنند. درختان زیادی وجود دارد و  انسان از میان یک فضای سرسبز با سایه درختان عبور میکند. پیادهرو پیچ میخورد. احساس کلی دلپذیر، راحت و مطمئن است – واقعاً شگفتانگیز!»","attributedTitle":[{"text":"ساخت و ساز در دانشگاه مرا ملزم میکند که مسیر جدیدی به دفترم پیدا کنم و در امتداد بخشی از پیادهرو که قبلاً آن را نرفتهام، قدم میزنم. جو خاص آن مرا از خود بیرون میکشد و بیشتر به تجربه توجه میکنم: «این درختان هستند که این مکان را خاص میکنند. درختان زیادی وجود دارد و  "},{"text":"انسان از میان یک فضای سرسبز با سایه درختان عبور میکند. پیادهرو پیچ میخورد. احساس کلی دلپذیر، راحت و مطمئن است – واقعاً شگفتانگیز!»"}],"style":{"id":"a1f9c152-f558-4366-9da3-08745a87c57a","properties":{"fo:text-align":"right","svg:fill":"#8EDDF933"}}}]},"style":{"id":"71ede122-2774-4da2-a883-a0740c1932c1","properties":{"fo:text-align":"right"}}},{"id":"32f0fda1-43ba-48a1-a080-6cda66cf1a3d","title":"یک مشاهده خاص وجود دارد که یک برخورد را توصیف میکند که در آن حس میکنم همه اجزای مستقل یک مکان در یک کل بزرگتر و متصل به هم جمع میشوند. من متوجه میشوم که چندین نفر همه در یک لحظه و در یک فضا به هم میپیوندند تا یک همزمانی موقتی را ممکن سازند که به حس مکان اشاره میکند:","children":{"attached":[{"id":"d54369d2-40a9-48e1-893c-d72e4b898ead","title":"من به سمت مدرسه میروم و به گوشه خیابانهای دنیسون و لیونورث نزدیک میشوم. در حال پایین آمدن از تپه لیونورث هستم و پسری با پیراهن نارنجی را میبینم که به تیرک نگهدارنده دیوار سنگی در گوشه تکیه داده است. یک زن جوان با یک تریر کوچک از سمت دیگر خیابان دنیسون در حال عبور است. یک کامیون آبی در گوشه توقف میکند و پسر به سمت کامیون میدود. او باید منتظر یک سواری بوده باشد. خودرویی که از خیابان دنیسون پایین میآید، برای کامیون توقف کرده کند میشود. پسر وارد کامیون میشود و خودرو با سرعت میرود. من نارضایتی را بر چهره راننده میبینم که واضح است از اینکه مجبور بوده برای کامیون منتظر بماند، خوشحال نیست. دختر با سگش خیابان لیونورث را عبور میکند و به سمت شمال در خیابان دنیسون میرود. ","children":{"attached":[{"id":"e91b0cc8-b113-4630-85d6-e308298577ca","title":"عجیب است که همه این افراد در آن یک گوشه جمع میشوند و سپس پراکنده میشوند.","style":{"id":"72b42153-f786-466f-b182-8411d6d432c0","properties":{"fo:text-align":"right","svg:fill":"#8EDDF933"}}}]},"style":{"id":"c5a2eda5-c70d-47d8-b28e-61088fbce962","properties":{"fo:text-align":"right","svg:fill":"#8EDDF933"}}}]},"style":{"id":"bf93424b-b1b3-4085-9713-148443d6e785","properties":{"fo:text-align":"right"}}}]},"style":{"id":"cd39438a-6ce4-4367-a19f-821b0a4319db","properties":{"fo:text-align":"right"}}}]}},{"id":"551d406d-cf6b-4908-9270-afd0b17cc803","title":"مواجه","children":{"attached":[{"id":"c184aad0-d9e5-4726-8c78-1c1760bb5bf2","title":"به آنچه من «مواجهه»  مینامم، مربوط میشوند که آن را بهعنوان «هر موقعیتی از تماس توجهی بین فرد و دنیای موجود در دست» تعریف میکنم (سیمن ۱۹۷۹، ص. ۹۹). برخلاف حساسیت پیشآگاهانهای که به ادراک و بدن زیسته مرتبط است، مواجهه شامل مقداری از آگاهی آگاهانه است — در اینجا، توجه متمرکز به برخی جنبههای مادی، محیطی یا انسانی مکان که در طول پیادهرویهایم ثبت میشود. مشاهدات به دامنه شدت توجه مواجهه اشاره میکنند — از آگاهی لحظهای تا توجه عمیقتر و پایدارتر.","attributedTitle":[{"text":"به آنچه من «مواجهه»  مینامم، مربوط میشوند که آن را بهعنوان "},{"text":"«هر موقعیتی از تماس توجهی بین فرد و دنیای موجود در دست»","fo:text-decoration":"underline"},{"text":" تعریف میکنم (سیمن ۱۹۷۹، ص. ۹۹). برخلاف حساسیت پیشآگاهانهای که به ادراک و بدن زیسته مرتبط است، "},{"text":"مواجهه شامل مقداری از آگاهی آگاهانه است","fo:text-decoration":"underline"},{"text":" — در اینجا، توجه متمرکز به برخی جنبههای مادی، محیطی یا انسانی مکان که در طول پیادهرویهایم ثبت میشود. مشاهدات به دامنه شدت توجه مواجهه اشاره میکنند — از آگاهی لحظهای تا توجه عمیقتر و پایدارتر."}],"children":{"attached":[{"id":"6e5aa3e3-1ad1-46f0-ba31-e48580c69e2d","title":"ناشی از آگاهی آگاهانه است","style":{"id":"f5fc557d-875a-4462-9d00-688aad97126d","properties":{"svg:fill":"#8EDE9933"}}},{"id":"2f60a1fe-99af-43b7-8020-97660e54d590","title":"ناشی از توجه بین فرد با دنیای موجود است.","style":{"id":"9166411b-5726-4ca6-a2be-4202b60cabe1","properties":{"svg:fill":"#8EDE9933"}}}]},"style":{"id":"741a397a-e951-4578-b45f-dca9757f8c93","properties":{"fo:text-align":"right"}}}]},"style":{"id":"05bb8937-93c8-4428-89ff-4d049214c9ed","properties":{"svg:fill":"#2CD55133"}}},{"id":"e350868d-ffb4-4a24-a007-4ba69188f152","title":"گرفتن دست بر روی جهان","children":{"attached":[{"id":"2d71db5f-2997-4c48-9e1d-250f43934dd3","title":"بدن زیسته در جهان غوطهور است. ","children":{"attached":[{"id":"775878b6-bc00-4624-a097-152097218b6d","title":"از دیدگاه مرلو-پونتی، این مشاهدات درباره مواجهه، روش دیگری را نشان میدهند که از طریق تجربه، بدن زیسته در مکان غوطهور میشود. هنگامی که با مکان تعامل میکنیم، در وهله اول آن مکان را به عنوان یک شیء جداگانه از طریق آگاهی شناختی نمیبینیم و نمیشناسیم. در عوض، این چیزها، افراد و موقعیتها از طریق ادراک از پیش حاضر هستند و ما به شیوهای پاسخ میدهیم که پدیدارشناس دیوید کربون (۲۰۰۸، ص. ۱۲۹) آن را به عنوان \"گرفتن\" دنیایی که با آن مواجه میشویم توصیف میکند:","style":{"id":"d81e5abd-fd95-440c-a2d5-d91682463166","properties":{"fo:text-align":"right"}}}]},"style":{"id":"46668d47-4791-4bd0-bb66-5497a525a6e2","properties":{"svg:fill":"#2CD55133"}}},{"id":"81e5cdbf-317c-47dd-96a5-7610287dee7b","title":"گرفتن","children":{"attached":[{"id":"2861bd65-856b-43c0-a73a-4b2798d18672","title":"من از کلمه \"گرفتن\" هم به معنای واقعی و هم به معنای مجازی استفاده میکنم، مانند زمانی که خودکار، فنجان قهوه، چکش، فرمان ماشین و غیره را در دستانم میگیرم (به معنای واقعی)، و زمانی که \"گرفتن\" چیزها و موقعیتها را به دست میآورم، نظم میدهم، کنترل امور را به دست میگیرم و دسترسی ادراکی خود را بهینه میکنم (به معنای مجازی)","style":{"id":"39f26503-0168-435c-a184-331296a7b24e","properties":{"fo:text-align":"right"}}}]},"style":{"id":"b12c4a03-9fe7-436a-9af7-db18ec5cc79c","properties":{"svg:fill":"#2CD55133"}}},{"id":"b8424a80-024d-4656-8295-bb497427c41b","title":"دست بر روی ","children":{"attached":[{"id":"82075af4-02ce-49ff-b625-600d9d3132aa","title":"اگرچه این مشاهدات تصویر جامعی از چگونگی مواجهه انسانها با جهانهایشان ارائه نمیدهند، اما جزئیات برخی از روشهای تجربی را نشان میدهند که ما با دقت و توجه به جهان مشغول میشویم و بهاینترتیب \"دست بر روی\" آنچه که جهان از طریق اعطای ادراکی همواره حاضر ارائه میدهد، میگذاریم. لحظاتی که جهان بهوجود میآید ممکن است به معما (تعجب از دفترچه آبی روی دیوار سنگی)، ناهمخوانی (توجه به درب باز صندوق پستی و بستن آن) یا غیرمعمول بودن (قدردانی از برفمرد کوچک روی دیوار سنگی) مربوط باشند. این مشاهدات نشاندهنده دامنهای از شدت در نحوه مواجهه ما با جهان هستند: از آگاهی لحظهای (شاخه و برگ شبیه پرنده) تا درگیری بیشتر که غالباً بعد احساسی را در بر میگیرد (پیادهروی در کنار پیادهروی سایهدار از درختان یا یادگیری این که گربه خاکستری قدیمی مرده است).","children":{"attached":[{"id":"ed976979-b33c-405b-9393-4491f1c8299f","title":"معما ","style":{"id":"e993e199-d148-495c-8b5a-b33b4a10692a","properties":{"svg:fill":"#66666633"}}},{"id":"7d150461-0d13-4601-880a-2278b829cc23","title":"ناهمخوانی","style":{"id":"e078c049-5352-48c6-ba0f-4bfcd82c1330","properties":{"svg:fill":"#66666633"}}},{"id":"7278919d-c178-4a9e-b367-c706c14af664","title":"غیر معمول بودن ","style":{"id":"b7c5a113-84fd-4135-8f62-1c64406be465","properties":{"svg:fill":"#66666633"}}}]},"style":{"id":"49d0e7bc-7a2e-4a3f-9f6f-af192a95338e","properties":{"fo:text-align":"right"}}}]},"style":{"id":"3a44b8ba-e0c9-4a74-8945-c1184e67f305","properties":{"svg:fill":"#2CD55133"}}}]},"style":{"id":"428f06ca-1c4c-4a01-a30a-ba44106a3a32","properties":{"svg:fill":"#2CD55133"}}}]},"boundaries":[{"id":"90829076-75c1-489f-a7f4-614667a1cc32","range":"(1,2)"}],"style":{"id":"b6cf5023-26b8-4e5b-80b9-da1a57a5b54e","properties":{"svg:fill":"#2CD55133"}}},{"id":"4049b2e4-f3e3-4ef6-98dd-80cafeff9e5c","title":"هدف مرلوپونتی در کتاب پدیدارشناسی ادراک از نگاه درموت موران","children":{"attached":[{"id":"2c730079-01ea-4e4f-807f-9fd7827e0ad8","title":"فنومنولوژیست درموت موران (2000، ص. 391) بهطور دقیق به اصل تفکر مرلو-پونتی اشاره میکند و آن را به \"طبیعت ‘مخفی’، ‘پارادوکسیکال’ و ‘مبهم’ وجود ما در جهانی که بهنظر میرسد از پیش مقرر شده است تا با اعمال معنایی ما ملاقات کرده و آنها را برآورده سازد\" نسبت میدهد. هدف مرلو-پونتی \"بیدار کردن دوباره درکی از اعمال اولیه است که به موجب آن انسانها در جهان به آگاهی میرسند\" (موریس 2000، ص. 401). "},{"id":"3deea6ae-1c55-491f-abf4-38d4d08c833b","title":"روش او در درک موقعیت بدنی دشوار است، زیرا ما در سنت دوگانهگرای کارتیسی آموزش دیدهایم که فرض میکند جهان انسانها را شکل میدهد، یا انسانها جهان را شکل میدهند، یا اینکه این دو بهطور متقابل یکدیگر را شکل میدهند . در تمام آثارش، مرلو-پونتی تلاش میکند تا هر نوع مفهوم دوگانهگرایانه را دور بزند، زیرا بهدلیل وجود بدنی که زندگی میشود، انسانها و جهان بههم پیوستهاند. در فلسفه غربی، آنها بهطور مفهومی بهعنوان دو موجود تصور شدهاند، اما از نظر وجودی و تجربی، همواره یکی و غیرفسرده هستند."}]},"style":{"id":"1d26479a-24ce-41f5-9834-240b25b5f225","properties":{"border-line-width":"2pt","border-line-pattern":"solid"}}}]}},{"id":"efb1ff90-1e2b-4afc-8ba5-c336806bae15","title":"ساختار مقاله  ","position":{"x":-396.6822448566988,"y":1649.2627347853038},"children":{"attached":[{"id":"5f3d484a-252f-447d-a3c0-8d0a4369dd16","title":"هدف ","children":{"attached":[{"id":"38ca06b9-8d9f-49dd-b575-4e84aaa952e9","title":"هدف من از این دو روایت، ارائه تصاویری از تجربه انسانی روزمره است که از طریق آنها میتوان به مفاهیم مرکزی مرلو-پونتی در زمینه ادراک، بدن-سوژه و تجسد زیسته پرداخت. "},{"id":"f184f4c0-dd95-4738-93b0-093c2cc481df","title":"با تکیه بر درک پدیدارشناس فرانسوی موریس مرلو-پونتی از ادراک و حس بدنی، به بررسی اهمیت جایگاه انسانی که از طریق مکان و تجربه مکان بیان میشود، میپردازم. "},{"id":"660a0115-eaff-4824-9cad-259cccbadb09","title":"هدف من این است که با استفاده از این دو منبع توصیفی، ادعاهای فلسفی مرلو-پونتی را به گونهای قابل فهم و عینیتر بیان کنم، چرا که این ادعاها اغلب پیچیده هستند و ممکن است برای کسانی که تازه با این مباحث آشنا میشوند دشوار باشد."}]}},{"id":"b4b4a909-22fc-4cae-bbbc-86d7b34585dd","title":"مدعا","children":{"attached":[{"id":"d1ebd492-4c58-4e2b-8836-823d3b43cfc2","title":"این روایات ادعاهای پدیدارشناسانه مرلو-پونتی را تأیید کرده و به عناصر مهم دیگری در زمینه جایگاه انسانی و تجربه مکان اشاره دارند."}]}},{"id":"bee19cf2-ae82-4def-bb0c-d72550760e79","title":"روش ","children":{"attached":[{"id":"b2a524cf-d0fa-4d41-be26-a05ced1b0c10","title":"در ابتدا مروری بر پدیدارشناسی و دیدگاه پدیدارشناسانه به مکان ارائه میدهم. سپس به پدیدارشناسی ادراک و بدن زیسته از منظر مرلو-پونتی میپردازم و موضوعات و مفاهیمی را که به رابطه زیسته افراد با مکان مربوط میشود، برجسته میکنم. "},{"id":"9fcda055-ad30-46c8-a3a9-6b1e4b70ab51","title":"برای نشان دادن چگونگی کاربرد درک مفهومی مرلو-پونتی در تجربیات واقعی مکان، از دو منبع شواهد تجربی استفاده میکنم: اول، یک بخش کوتاه ۵۰۰ کلمهای از رمان مشهور صد سال تنهایی اثر نویسندهی برجسته کلمبیایی، گابریل گارسیا مارکز دوم، مجموعهای از مشاهدات شخصی که در طول پیادهرویهای روزانهام بین خانه و دفتر دانشگاه در طول چندین ماه به ثبت رساندهام. "},{"id":"8853c1e9-bc90-4d7b-a81b-bca6c35b26e9","title":"رویکرد پدیدارشناسانه","children":{"attached":[{"id":"0e2cc29d-2a47-4142-a448-86ab21d616f9","title":"برای درک بهتر ساختار مکان و تجربه مکان، از رویکرد پدیدارشناسانه بهره میگیرم. این رویکرد بهطور ساده به توصیف و تفسیر تجربه انسانی، بهویژه ابعاد ناآشکار و ضمنی آن که معمولاً در زندگی روزمره مورد توجه قرار نمیگیرند، میپردازد. ","children":{"attached":[{"id":"2fdf6e7e-ad8d-480f-a7a2-efb8af3a895c","title":"نگرش طبیعی","children":{"attached":[{"id":"ec4ad3f8-0d30-4964-ad4d-ca7699835101","title":"پدیدارشناسان از اصطلاح نگرش طبیعی برای اشاره به شیوهای استفاده میکنند که در آن افراد بهطور خودکار و بدون تردید، جنبههای بدیهی زندگی روزمره را میپذیرند. "}]}},{"id":"539982e8-1285-45e6-b131-354843bc2bca","title":"جهان زیست","children":{"attached":[{"id":"023a14d0-3f0c-4600-bb60-193fd55e8d52","title":"در مقابل، جهانزیست به این بدیهیپنداری روزمره اشاره دارد که افراد در نگرش طبیعی بهطور انعکاسی نسبت به آن آگاه نیستند"}]}}]}}]}}]}},{"id":"61064cbc-b042-444e-9a43-12acfd291d30","title":"نتیجه","children":{"attached":[{"id":"a12e68a2-4250-42cf-b376-a3e5a5b44931","title":"کار مرلو-پونتی تقریباً غیرممکن است که بهطور فکری تسلط یابیم، زیرا پدیده مرکزی – ادراک خاموش و پیشانگاری بدن زیسته – تقریباً همیشه از آگاهی آگاهانه دور است. در تجربه روزمره، این قلمرو نهفته از وجود فقط بهطور گذرا قابل مشاهده است، مانند زمانی که بهطور ناگهانی متوجه میشوم که چقدر درخت افرازی که افتاده بود برای زیباییشناسی روزمره خانه و حیاط من اهمیت داشت، یا وقتی که ناگهان متوجه میشوم که در حال رفتن به سمت بال غربی ساختمان دانشگاه خود هستم، در حالی که دفتر جدید من در بال شرقی است. برای مرلو-پونتی، پدیدارشناسی راهی برای آوردن ابعاد نهفته و غیر افشاگرانه تجربه و معنای انسانی به توجه مستقیم است. تفکر او حسها، درکها و اعمال شگفتانگیز اما پیشپیشانگاره بدن زیسته را نشان میدهد که بهراحتی با جهان حاضر درگیر میشود. اگرچه او درباره اهمیت مکان بهطور مستقیم چیز زیادی نمیگوید، اما دیدگاه او کمک زیادی به روشن کردن رابطه یکپارچه آن با بدن زیسته و موقعیتیابی انسانی میکند.","style":{"id":"2a49c106-68d3-4601-83f3-e0b98e88d68d","properties":{"fo:text-align":"right"}}},{"id":"99148fef-f297-4cf3-bb00-72970f085a26","title":"با تکیه بر درک مرلو-پونتی در «پدیدارشناسی ادراک»، در این فصل تلاش کردهام تا این همانیمیشن بین انسانها و مکانها را مورد بررسی قرار دهم و تفسیر خود را بر اساس بینشهای فلسفی مرلو-پونتی، که در حساب روایی گارسیا مارکز و مشاهدات من از پیادهرویهای بین خانه و کار نشان داده شده است، پایهگذاری کنم. من پیشنهاد کردهام که مکانها و بدنهای زیسته بهطور متقابل از یکدیگر حمایت میکنند و نفوذ متقابل آنها را میتوان از طریق تبیین مرلو-پونتی از ادراک و بدن-موضوع بهطور عمیقتری درک کرد. در هر لحظه، ادراک، وجود بدیهی جهان حاضر را تأسیس میکند، درست همانطور که بدن-موضوع تضمین میکند که اعمال و شیوههای وجود با میدان ادراکی همزمان باشند و به این ترتیب، زندگیهای دنیایی با کمترین شانس خطا یا ناهنجاری بهوجود میآید. همانطور که کیسی استدلال میکند، این همزمانی در جهان بیشتر از طریق مکان تضمین میشود، که یک حوزه بدیهی از جهتگیری، آشنایی و درگیری عادی را فراهم میکند. "}]}}]}},{"id":"59aba10d-0b18-4f00-a99a-b7d65ebe838a","title":"روش تحقیق","children":{"attached":[{"id":"ba2be154-0d7d-40e8-b035-3c89d00dfb14","title":"پرسش ","children":{"attached":[{"id":"fe3f8b7c-ca10-42ef-bc5e-4f7eda975945","title":"در انجام پژوهشهای پدیدارشناسی، محقق با پرسش دشوار مفهومی و روششناختی مربوط به دقت تفسیری و قابلیت اعتماد مواجه میشود (فینلی، ۲۰۱۱؛ سیمن، ۲۰۱۷؛ سیمن و گیل، ۲۰۱۶؛ فن منن، ۲۰۱۴؛ واچترهاوزر، ۱۹۹۶). به عبارت دیگر، چگونه پدیدارشناس میتواند پیوند تفسیری قانعکنندهای بین تجربهی واقعی و تعمیم مفهومی برقرار کند؟ "}]}},{"id":"ed44547e-a9e8-47ad-af3a-76e2c349f2c6","title":"روش شناختی پیشنهادی ","children":{"attached":[{"id":"7a433cc4-62e9-4889-a4fd-856a6e0b2a6e","title":"یکی از ابزارهای روششناختی برای کاهش خطای تفسیری استفاده از متون متضاد اما مرتبط است  که میتوانند پدیدهی مورد مطالعه – در اینجا، مکان، تجسد زیسته، و جایگاه انسانی  – را از جنبههای گوناگون روشن کنند.  "},{"id":"a1527506-7e7c-4b3b-a7c2-60bfbef173af","title":"مثلثبندی ","children":{"attached":[{"id":"1ef483be-1f9a-43e7-ae3b-8c1820a868f6","title":"در این راستا، من از سه متن استفاده میکنم: نخست، پدیدارشناسی ادراک مرلو-پونتی (۱۹۶۲)، دوم، روایت داستانی گابریل گارسیا مارکز، و سوم، مشاهدات شخصی خودم از پیادهرویهای روزانه در طول هفته. من این روش را مثلثسازی مینامم که در آن سه متن به منظور روشنسازی، تقویت و اعتباربخشی به یکدیگر استفاده میشوند."},{"id":"f1a10cb1-b686-4947-bf49-79fcd23c21ab","title":"توضیح در ادبیات پژوهشی کیفی ","children":{"attached":[{"id":"6357da83-14e7-4ee6-9645-4248573ccdbf","title":"در ادبیات پژوهش کیفی، مثلثسازی  معمولاً به عنوان رویکردی تحقیقاتی  تعریف میشود که در آن محقق از روشها، منابع داده، ارزیابها، و رویکردهای مفهومی متعددی استفاده میکند تا بتواند چشماندازهای زیستهی متفاوتی را شناسایی کرده و شواهد را از منابع داده گوناگون تأیید کند (کرسول، ۲۰۰۷، ص ۲۰۸؛ ویلیگ، ۲۰۰۱، ص ۱۴۲؛ یاردلی، ۲۰۰۸، صص ۲۳۹-۲۴۰). "},{"id":"ac90b300-2a38-41fa-bd58-8de93b55b876","title":"در این فصل، استفاده من از مثلثسازی اندکی متفاوت است، به این معنا که سه متنی که برای تأیید تفسیری بهکار میگیرم، از «سطوح» توصیفی متفاوتی برخوردارند؛  ","children":{"attached":[{"id":"0f000526-31bb-48cc-88df-1747db0e4f9d","title":"به عبارت دیگر، یکی از این متون، ارائهای فلسفی از مرلو-پونتی است، و دو متن دیگر، روایتهایی از تجربیات و رویدادهای روزمرهاند. هدف من این است که با استفاده از این دو روایت، مفاهیم اصلی مرلو-پونتی دربارهی ادراک، بدن-سوژه و تجسد زیسته را از طریق توصیفهایی از تجربههای انسانی روزمره روشن کنم. ","children":{"attached":[{"id":"dec8cd20-055c-49c0-814a-e65734758d52","title":"سه عامل در سه سطح کیفی متفاوتی هستند "}]}}]}}]}}]}},{"id":"881cadf1-f8ab-4512-a7d7-d96589b9d0fd","title":"رویکرد پدیدارشناسی","children":{"attached":[{"id":"3b65248c-f93f-4af4-aab2-aa43616b4b20","title":". این رویکرد بهطور ساده به توصیف و تفسیر تجربه انسانی، بهویژه ابعاد ناآشکار و ضمنی آن که معمولاً در زندگی روزمره مورد توجه قرار نمیگیرند","children":{"attached":[{"id":"dd265411-ec2c-46d6-8367-47952307f31e","title":"نگرش طبیعی","children":{"attached":[{"id":"bd9102ea-2ff2-4510-a44b-e54a44554864","title":"میپردازد. پدیدارشناسان از اصطلاح نگرش طبیعی برای اشاره به شیوهای استفاده میکنند که در آن افراد بهطور خودکار و بدون تردید، جنبههای بدیهی زندگی روزمره را میپذیرند. "}]}},{"id":"906a596c-3353-44da-b182-2e3124a519e7","title":"جهان ریست","children":{"attached":[{"id":"2926f0a9-fa16-422a-b785-a68f6364b2cf","title":"جهانزیست به این بدیهیپنداری روزمره اشاره دارد که افراد در نگرش طبیعی بهطور انعکاسی نسبت به آن آگاه نیستند (فینلی، ۲۰۱۱؛ سیمن، ۲۰۱۳). یکی از اهداف اصلی پدیدارشناسی، مطالعهی همین بدیهیپنداری جهانزیست بهطور صریح است."}]}}]}}]}}]}}]}},{"id":"7c9e7dcc-5c04-48a4-8e66-9e314ddf0378","title":"ساختار پایاننامه ","children":{"attached":[{"id":"b61111be-b1f5-4434-8143-8c9bde64a34d","title":"پیش گفتار ","children":{"attached":[{"id":"349f6201-8bdb-4ef3-9818-6f2571319675","title":"پدیدارشناسی ","children":{"attached":[{"id":"4b871541-2585-407c-98e5-8c4c4fc2e413","title":"(توضیح کلی) ","children":{"attached":[{"id":"12cbfd9a-e570-4cfe-8485-eaebce834f03","title":"تعریف پدیدارشناسی /کتاب پدیدارشناسی ادراک ","attributedTitle":[{"text":"تعریف پدیدارشناسی /"},{"text":"کتاب پدیدارشناسی ادراک "}],"children":{"attached":[{"id":"f8cac5bc-8fcf-4867-94c1-054f6f1f52c3","title":"پدیدارشناسی، بررسی ذوات است، و بر اساس آن، همه مسائل به تعریف ذوات، مثلا ذات ادراک یا ذات آگاهی، برمیگیردند. . ... نمیتوان انسان و جهان را فهم کرد مگر با آغازیدن از واقعبودگی آنها./پدیدارشناسی ادراک-ص15","style":{"id":"ed4a0dfe-e090-4042-ba73-cf07bf14cb5b","properties":{"svg:fill":"#FFABD533"}}},{"id":"6bfe088d-a033-4399-b2f8-7fed2528019d","title":"پدیدارشناسی فلسفهای استعلایی است/نگاه هوسرلی","children":{"attached":[{"id":"73634d3a-cc5c-4ccf-8f6c-69a2b0d3db0f","title":"این فلسفه به بررسی واقعیتها میپردازد نه فقط فهرست کردن محتوای جهان، بلکه شرح و تبیین شروطی است که باید برآورده شوند تا چیزی واقعی محسوب شود. /الفبای پدیدارشناسی-ص 71 ","style":{"id":"fa4ec3d0-c2be-496b-928d-90aba99e47d3","properties":{"svg:fill":"#FFABD533"}}},{"id":"a04f8583-e7ef-40f5-867d-e1b916458a6e","title":"در پدیدارشناسی به این توجه میکنیم که اعیان جهان چگونه و به چه عنوانی به ما داده میشوند.آگاهی جهان را مکشوف میکند، آگاهی بهجای آنکه صرفا عینی در جهان باشد، سوژهای برای جهان نیز هست، یعنی شرط لازم امکان آنکه موجودی به نحوی که نمودار میشود و با معنایی که دارد به صورت عین نمودار شود. /الفبای پدیدارشناسی-ص 71 ","style":{"id":"5995ad1e-c545-4834-a468-7c483ac0ba98","properties":{"svg:fill":"#FFABD533"}}}]},"style":{"id":"fc6e092a-d9c6-4b42-b9af-db34488b7273","properties":{"svg:fill":"#FFABD533"}}}]},"style":{"id":"f4470449-e59b-40c7-8116-f538c4948a28","properties":{"svg:fill":"#FFABD533"}}}]},"style":{"id":"3a879fda-c6fb-4681-9d5a-f67e9374814a","properties":{"svg:fill":"#99999933"}}}]},"style":{"id":"5c5a9673-59cb-494b-be12-2ed9b5adfad0","properties":{"svg:fill":"#9C27B033"}}},{"id":"9b92a0a8-4701-484c-93b3-e8fab8167516","title":"ادراک و ویژگیهای ادراکی ","children":{"attached":[{"id":"be69186f-b568-442a-806a-b55fde74af56","title":"(توضیح کلی) ","style":{"id":"33440bf5-653f-4eb5-85cc-f2484e765c20","properties":{"svg:fill":"#99999933"}}}]},"style":{"id":"ff7a653a-93e8-4751-ab27-b2bd24dbe737","properties":{"fo:text-align":"right","svg:fill":"#BA69C833"}}},{"id":"9af29e65-0e14-4f29-8d2e-2ffde35dd2ce","title":"ادراک - ادراک در نزد مرلو-پونتی ","children":{"attached":[{"id":"959b5d44-620e-4e13-8b4f-e924ade5bc5d","title":"(شاید در این بخش لازم است به طور خلاصه دربارۀ جایگاه نظریه مرلوپونتی در نقد و بررسی تعقل گرایان و تجربه گرایان دربارۀ ادراک  و فلسفه ادراک اشاره کرد.(بخش درآمد کتاب پدیدارشناسی ادراک))  ","style":{"id":"64c68aef-e9a5-48ee-bb73-5a03523aec7e","properties":{"svg:fill":"#99999933"}}}]},"style":{"id":"45b1c115-23b6-4dd3-a202-46fb23fa3f86","properties":{"svg:fill":"#BA69C833"}}},{"id":"2f6e7f60-d1b5-4fea-a6eb-c46ecd3fb44d","title":"ادراک تنانه ","children":{"attached":[{"id":"f5f1dfb9-9ed0-4fb5-98dd-149e24e6cbbe","title":"(توضیح کلی) ","style":{"id":"5a2c35ff-a138-403b-a2a8-e87e0bfce667","properties":{"svg:fill":"#99999933"}}}]},"style":{"id":"0872f74c-68d4-4aef-89e4-ac1acb98a2f8","properties":{"svg:fill":"#BA69C833"}}},{"id":"49e7a74b-1c23-4da8-81c3-d1af2f2d3f7d","title":"فضا ","children":{"attached":[{"id":"59b24b80-317b-490b-a56f-e6b62033f77b","title":"(توضیح کلی(بخش 2-2کتاب پدیدارشناسی ادراک))","children":{"attached":[{"id":"25196fd7-dc1e-4436-b2e9-715f6877c6b5","title":"بالا و پایین ","style":{"id":"5ced4b4a-f75d-440a-8a9b-8eb9651bc9c1","properties":{"svg:fill":"#BA69C833"}}},{"id":"3f5277ab-f610-469d-8e6e-128805ce96bb","title":"عمق و پهنا","style":{"id":"23cd25a6-5954-4e68-be6f-2a8d87308664","properties":{"svg:fill":"#BA69C833"}}},{"id":"a015f5e2-dcba-4090-96f6-5b9a6e26cc8a","title":"حرکت","style":{"id":"7aea151f-c08b-4f6d-a469-520ab8434387","properties":{"svg:fill":"#BA69C833"}}},{"id":"3de6080c-9098-4e29-8fe8-e54920f8152b","title":"فضای زیسته ","style":{"id":"add5531b-0307-4cdc-97d4-8bcae969fae7","properties":{"svg:fill":"#BA69C833"}}}]},"style":{"id":"304f2273-9566-4dfe-a47d-eb7fdb211c85","properties":{"svg:fill":"#99999933"}}}]},"style":{"id":"a85e8b09-4e22-41b9-9e31-eb4036855384","properties":{"svg:fill":"#BA69C833"}}}]},"boundaries":[{"id":"12739895-ecc5-4258-9601-7959e51dd4cb","range":"(4,4)"}],"style":{"id":"4670b1f8-ab8c-4baa-8c97-2f4022db4a73","properties":{"svg:fill":"#007C7433"}}},{"id":"ea2151ec-3bf2-46dc-9688-9f29b93f246c","title":"مقدمه ","children":{"attached":[{"id":"8bd347b8-8c3b-4f90-9f57-2373e99d109f","title":"بیان مسئله و پرسش پژوهش "},{"id":"866889e4-2811-455f-bc23-c5e1aacdabbf","title":"معرفی محورهای پایاننامه "},{"id":"e2407a31-731c-4cd7-971a-bbf18cf4d4ae","title":"توضیحات روش پژوهش  (مقاله دیووید سیمون و روش هوسرل(پدیدارشناسی اول شخص))  ","style":{"id":"5ab20f69-2943-4f58-a6aa-38183e49c3eb","properties":{"fo:text-align":"right"}}}]},"style":{"id":"cc1a925d-4666-4fd0-ac13-a7a8a697be31","properties":{"svg:fill":"#007C7433"}}},{"id":"14da237e-4d26-4f18-814f-5cb0e9ccd463","title":"بدنه ","children":{"attached":[{"id":"c1f05e9e-a144-478b-9a5b-f8870daf98d9","title":"فصل1.تن-سوژه و فضا ","children":{"attached":[{"id":"9a7f0c46-0da3-46ff-a7c9-3451ac3b9559","title":"(موقعیتهایی که در آنها حرکات عادی با نوعی اختلال مواجه میشود.) ","style":{"id":"9d90a223-fb9c-4043-a3a4-b1438034384a","properties":{"fo:text-align":"right","svg:fill":"#8EDE9933"}}},{"id":"05f15015-6ece-476e-99ca-81606132123d","title":" شرح و بحث","children":{"attached":[{"id":"168a2e13-b2a4-4a69-a1ba-31d02bf9f44b","title":"\tقصدیت ادراکی  /(بخش 3-1 کتاب پدیدارشناسی ادراک- فضامندی بدن خویش و تحرک)","attributedTitle":[{"text":"\tقصدیت ادراکی  /"},{"text":"(بخش 3-1 کتاب پدیدارشناسی ادراک- فضامندی بدن خویش و تحرک)"}],"children":{"attached":[{"id":"fb2b7e7a-4ae1-4132-a26d-ae20c56369aa","title":"فضامندی بدن خویش ","style":{"id":"94d1c76e-8711-4751-a2e7-c1091c1a4c22","properties":{"svg:fill":"#BA69C833"}}},{"id":"57041289-5682-4881-9de0-4af014dafc89","title":"تحرک","children":{"attached":[{"id":"d9fe344e-3a17-4417-90c4-54b4644a5af2","title":"قصدیت حرکتی","children":{"attached":[{"id":"62f7caf9-cd51-4c3c-9a52-39f0fb6b4d8c","title":" ادراک پریشی دیداری یا کوری ادراکی","children":{"attached":[{"id":"dc44ebd4-06a3-4f83-9d8f-f3c8f067069f","title":" اشاره کردن و گرفتن","children":{"attached":[{"id":"74962204-c3fd-434c-88f6-673828194eaa","title":"تحلیل ","children":{"attached":[{"id":"dd5154e2-531a-4a3f-b2ab-9b47b338d22b","title":"اشنایدر در این حالت تنها قادر به انجام اعمالی است که برای او به حالت عادت درآمده باشد. این موضوع میتواند به فراموشی و یا حالتی که در روایت این مقاله هم به آن اشاره شد نیز مربوط باشد زیرا در این حالت نیز فرد از مسیری که برای او در حافظه بلند مدتش وجود دارد و بر اساس آن عمل کرده است و تغییراتی که در فاصله زمانی کم اتفاق افتاده را از یاد برده است. ","attributedTitle":[{"text":"اشنایدر در این حالت تنها قادر به انجام اعمالی است که برای او به حالت "},{"text":"عادت","fo:color":"#F9423AFF"},{"text":" درآمده باشد. این موضوع میتواند به فراموشی و یا حالتی که در روایت این مقاله هم به آن اشاره شد نیز مربوط باشد زیرا در این حالت نیز فرد از مسیری که برای او در حافظه بلند مدتش وجود دارد و بر اساس آن عمل کرده است و تغییراتی که در فاصله زمانی کم اتفاق افتاده را از یاد برده است. "}],"position":{"x":1462.710529439904,"y":4592.434213259916},"style":{"id":"3a108fc3-7446-422f-8492-424c5bea4eeb","properties":{"svg:fill":"#7986CB33","border-line-color":"#BA69C833"}}}]},"style":{"id":"d409098d-2d24-44f7-affb-18d84dbaecb5","properties":{"svg:fill":"#7986CB33","border-line-color":"#BA69C833"}}},{"id":"aca74afe-56d3-43c1-91b9-b33866840e51","title":"توضیح  (کتاب تیلور کارمن/ص161-172)","children":{"attached":[{"id":"99430928-3fac-46c1-8f1d-cb6d09d5da1a","title":"ادراک پریشی دیداری(visual form agnosia-EN)/ (Mind blindness-EN) (Seelenblindheit-DE)ص161-}کوری ادراکی}                  ","attributedTitle":[{"text":"ادراک پریشی دیداری(visual form agnosia-EN)/ (Mind blindness-EN) (Seelenblindheit-DE)"},{"text":"ص161-}"},{"text":"کوری ادراکی}                  "}],"children":{"attached":[{"id":"a074a9c5-8305-40c7-983b-255ee65f9b71","title":"هدف ","children":{"attached":[{"id":"28719ca5-84f8-4f75-b5bc-b8365859b04b","title":"مرلو-پونتى براى روشن سازى شعور [يا هوش] غير شناختي آگاهى جسمانی بر پژوهش آدمار گلب و كورت گلدشتاين در بارۀ موردی از ادراك پريشى ديدارى يا آنچه كورى ادراكى (Seelenblindheit) ناميده مى شد بسيار تكيه مىكند.\n","style":{"id":"49738714-e8ea-4d7a-ac48-1cbbe7c9aeed","properties":{"fo:text-align":"right","svg:fill":"#7986CB33"}}},{"id":"88379838-c606-4f00-a2d7-a00e4c2effa5","title":"نمونه مورد بررسی:  بيمار، كه گِلب و گلدشتاين او را اشنايدر مى نامند، در جنگ جهانی اول دچار ضايعۀ مغزى شده است كه بر اثر آن «نمىتواند با چشمهاى بستهاش حركات 'انتزاعى' كند، يعنى حركاتى كه ربطى به هيج وضعيت واقعى ندارند.». توانايى حركات «انضمامى»، یعنی آن «حرکاتی که برای زندگی ضرورى هستند، هنوز در او وجود دارد، مشروط به اينكه برايش به صورت عادت درآمده باشند: دستمالش را آن جيب بيرون مى آورد و فين مىكند؛ كبريتى از قوطى بيرون مىآورد و چرافى را روشن میكند. اشنايدر به هيج روى نمىتواند يكباره ابرویش را با انگشت نشان دهد؛ با این حال، قادر است مجموعۀ حركاتی را كه سلام نظامى را تشكيل مى دهند انجام دهد؛ اما وقتى چنين مى كند، صرفاً دستش را به سمت ابرويش نمىبرد بلكه اتمام بدنش را وقف انجام دادن عملى معنىدار مىكند، عملى كه فقط با ورود تام وتمام به آن وضعيت از پس انجام دادنش برمىآيد.\n","attributedTitle":[{"text":"نمونه مورد بررسی:  بيمار، كه گِلب و گلدشتاين او را اشنايدر مى نامند، "},{"text":"در جنگ جهانی اول دچار ضايعۀ مغزى شده است كه بر اثر آن «نمىتواند با چشمهاى بستهاش حركات 'انتزاعى' كند، يعنى حركاتى كه ربطى به هيج وضعيت واقعى ندارند.»","fo:color":"#F9423AFF"},{"text":". توانايى حركات «انضمامى»، یعنی آن «حرکاتی که برای زندگی ضرورى هستند، هنوز در او وجود دارد، مشروط به اينكه برايش به صورت عادت درآمده باشند: دستمالش را آن جيب بيرون مى آورد و فين مىكند؛ كبريتى از قوطى بيرون مىآورد و چرافى را روشن میكند. اشنايدر به هيج روى نمىتواند يكباره ابرویش را با انگشت نشان دهد؛ با این حال، قادر است مجموعۀ حركاتی را كه سلام نظامى را تشكيل مى دهند انجام دهد؛ اما وقتى چنين مى كند، صرفاً دستش را به سمت ابرويش نمىبرد بلكه اتمام بدنش را وقف انجام دادن عملى معنىدار مىكند، عملى كه فقط با ورود تام وتمام به آن وضعيت از پس انجام دادنش برمىآيد.\n"}],"style":{"id":"8c54b7fd-3fff-4da0-a641-01e910d2fbfc","properties":{"svg:fill":"#7986CB33"}}}]}},{"id":"846fa170-d770-40a0-8052-972d07c50317","title":"تحلیل ","children":{"attached":[{"id":"30cbd7b4-61bb-4376-aaa6-f659333f8d9e","title":"تحلیل گلدشتاین /ص162","children":{"attached":[{"id":"8e42d695-3f9a-4032-b399-e50ab5dcaa5f","title":"دوگانۀ جریانهای عصبی ادراکی(اشاره کردن و گرفتن):","children":{"attached":[{"id":"413cd74b-963d-4037-9873-8f54ffe80d97","title":"گلدشتاین مدعی است كه آنچه وضعيت اشنايدر معلوم مى داراد اين است كه دو عملكرد عصبى متمايز در رفتار جسمانى بهنجار دخيلند: يكى از آنها براى «اشاره كردن» [يا «نشان دادن] (Zeigen) است و دیگری برای «گرفتن» (Greifen)، اگرچه اشنايدر ديگر نمىتواند به چيزها بيرون از بافت يا زمينۀ [آنها] اشاره کند، مهارتهای او در گرفتن به شکل چشمگیری دست نخورد، ماندهاند. در اين اواخر ملوين كوديل و ديويد ميلنر این تفاوت را تأييد کردهاند؛ آنها نشان دادهاند كه دو گذرراه عصبى متمايز در مغز جريانهاى پيشين و پسين [يا قدامى وخلفى]، علت - به تعبير خودشان ديدن براى ادراک و دیدن براى عمل هستند. بيمارانى كه به اشكال گوناكون دچار ضایعۀ مغزی شدهاند ممکن است یک قابلیت را از دست بدهند و دیگری را از دست ندهند: يا ديگر نمى توانند چيستى چيزى را با اشاره كردن به آن يا ترسيم تصويرى از آن تشخيص دهند گرچه هنوز مىتوانند دريابند كه چگونه آن را با مهارت بگیرند و به كار برند، یا برعکس.","style":{"id":"e2810af4-4317-49fa-a6f2-18f5917b9ebd","properties":{"svg:fill":"#7986CB33"}}}]},"style":{"id":"c897f779-9117-4791-9775-ac449c7afa51","properties":{"svg:fill":"#7986CB33"}}}]}},{"id":"0bd7d3fb-cf6d-49f1-9926-5867d69ada56","title":"تحلیل هایدگر /ص163","children":{"attached":[{"id":"e4f2d436-8fd9-445a-a419-c24e5b477580","title":"در دسترس یا تو دستی/پیش دستی یا فرادست ","children":{"attached":[{"id":"56007fdf-ba16-4b46-ab2e-80e45ab1f388","title":"در مقام پاسخ دادن به اين پرسشها بىفايده نيست كه تمايزى را به خاطر آوریم که هایدگر در هستى و زمان برقرار كرده است ميان فهم اوليۀ ما از چيزهايى كه براى استفاده «در دسترس» يا «تودستي» (zuhanden) هستند-نه نقط ابزارهایى نظير چكش و ميخ كه به معناى حقيقى كلمه مى توان آن ها را به دست گرفت بلکه، به طور عامتر، چيزهایى كلا بر آنها متكى هستيم نظير (باد و ستارگان از آن حیث که برای سفر دریایی و هدايت كشتی بر آنها تكيه مى كنيم – و طريق ثانويه و طفيلىاى [از فهم ] كه در آن با چيزها به منزله موضوعات تأمل  یا حکم به منزلۀ اموری كه صرفاً حضور دارند يا پيش دستى [يا فرادست] (vorhanden) هستند، مواجه مى شويم.","children":{"attached":[{"id":"de6317b8-3701-4624-b5de-f5899228e34e","title":" مقصود هايدگر نشان دادن اين نكته است كه استفاده ماهرانه از چيزها نه متضمن مشاهدۀ آنها يا تفكر دربارۀ آن هاست ونه مستلزم اين مشاهده يا تفكر است؛ بلكه مشاهده و تفكر نوعى انفصال يا كناره گرفتن از استغراق اوليۀ خويش در جهان به واسطۀ به كارگيرى مهارت هاى عملى هستند.","attributedTitle":[{"text":" مقصود "},{"text":"هايدگر","fo:color":"#F9423AFF"},{"text":" نشان دادن اين نكته است كه استفاده ماهرانه از چيزها نه متضمن مشاهدۀ آنها يا تفكر دربارۀ آن هاست ونه مستلزم اين مشاهده يا تفكر است؛ بلكه مشاهده و تفكر نوعى انفصال يا كناره گرفتن از استغراق اوليۀ خويش در جهان به واسطۀ به كارگيرى مهارت هاى عملى هستند."}],"style":{"id":"af786c3e-8a04-4df5-93de-71a2ae0cd965","properties":{"fo:text-align":"right","svg:fill":"#7986CB33"}}}]},"style":{"id":"a3071b6e-d844-4679-b04a-edd07aa8c6e0","properties":{"svg:fill":"#7986CB33"}}}]},"style":{"id":"72de5032-9de1-41b0-8060-a34e85b0a4e5","properties":{"fo:text-align":"right","svg:fill":"#7986CB33"}}}]}},{"id":"c5da5854-5721-4d9e-8980-2a54b0dcb974","title":"معنای «گرفت»در پدیدارشناسی /جزو متن یا کتاب نیست از چت جی پی تی برداشتی ","children":{"attached":[{"id":"6f4f1105-3bd0-4902-9d34-9525fed8387c","title":"گرفت در فلسفه پدیدارشناسی، به ویژه در آثار ادموند هوسرل، به فرآیندی اشاره دارد که در آن ذهن، دادههای حسی خام را تفسیر و سازماندهی میکند تا به یک شیء یا پدیده معنا ببخشد. این مفهوم نقش کلیدی در فهم چگونگی ادراک و تجربهی ما از جهان دارد","attributedTitle":[{"text":"گرفت ","fo:text-decoration":"underline"},{"text":"در فلسفه پدیدارشناسی، به ویژه در آثار "},{"text":"ادموند هوسرل","fo:text-decoration":"underline"},{"text":"، به فرآیندی اشاره دارد که در آن ذهن، دادههای حسی خام را تفسیر و سازماندهی میکند تا به یک شیء یا پدیده معنا ببخشد. این مفهوم نقش کلیدی در فهم چگونگی ادراک و تجربهی ما از جهان دارد"}],"style":{"id":"0f956b7f-2566-4b3a-ac2c-1589846d5a49","properties":{"fo:text-align":"right","svg:fill":"#EA8ABA4D"}}}]},"style":{"id":"2891851d-12d5-4a02-aaea-87807e70ee89","properties":{"svg:fill":"#EA8ABA4D"}}}]}}]},"style":{"id":"6b442eaa-f772-49ea-b282-c2ca098ee8c8","properties":{"svg:fill":"#7986CB33"}}}]},"style":{"id":"1ddf1dfd-15fc-4fe2-afb3-abee0cbc56fd","properties":{"svg:fill":"#7986CB33"}}}]},"style":{"id":"d937b417-0d4f-4d30-a815-569ab97f6114","properties":{"svg:fill":"#BA69C833"}}}]},"style":{"id":"a58aa98e-ecea-4505-b2ab-ad9664cf82d8","properties":{"svg:fill":"#BA69C833"}}}]},"boundaries":[{"id":"b1eab3b3-449e-4aec-a1f9-f75c3c4cc67c","range":"(0,0)","style":{"id":"99950ab6-da02-4912-983d-3c6a27adc9cc","properties":{"svg:fill":"#19A71982"}}}],"style":{"id":"64723234-5d88-4066-a970-3ff4cf68d2cd","properties":{"svg:fill":"#BA69C833"}}}]},"style":{"id":"9668ee3f-a516-4273-b03d-9cab64a13428","properties":{"svg:fill":"#BA69C833"}}}]},"style":{"id":"1ae24122-4c5d-4c14-a3b2-11e24c3e3309","properties":{"fo:text-align":"right","svg:fill":"#4A148C33"}}},{"id":"2aecd096-1762-42b8-8a2e-01c403d3e9c3","title":"\tمیدان پدیداری  ","children":{"attached":[{"id":"86d3b635-494d-40ad-a8ba-54ff6c4abec9","title":"نظرگاهی بودن ادراک(بخش3-2کتاب پدیدارشناسی ادراک)","style":{"id":"941ca22c-d464-49ac-978a-eb22d7fc33a7","properties":{"svg:fill":"#BA69C833"}}},{"id":"91be8796-202d-4f5b-a76f-506fad4ab0ba","title":"وحدت عین و وحدت حواس","style":{"id":"fa6aa677-a728-4fd7-98b5-c508f542bd89","properties":{"svg:fill":"#BA69C833"}}},{"id":"0d581887-df61-484f-bfd8-5496746bcb7c","title":"رفتار ادراکی در هنگام بروز اختلال حواس","style":{"id":"5ae470b3-68e8-402a-8e44-d4f053d8ce0a","properties":{"svg:fill":"#BA69C833"}}}]},"style":{"id":"60d6dd0f-7270-40a4-bbb5-2083f53dd8b7","properties":{"fo:text-align":"right","svg:fill":"#4A148C33"}}},{"id":"c0483c32-70d5-45e0-b581-1766b021e8e2","title":"\tسوژه بدنی ","children":{"attached":[{"id":"2d8dba13-86cc-450c-a4a4-ae368a311143","title":"آگاهی","style":{"id":"44669d0b-4e3e-4d93-adeb-bedc9fe6e655","properties":{"svg:fill":"#BA69C833"}}},{"id":"b66185b6-6155-4ceb-be57-5ba703c6f44d","title":"حرکت و انواع آن","style":{"id":"4f0f6225-f3bb-4deb-854e-40d2ac7082d3","properties":{"svg:fill":"#BA69C833"}}},{"id":"9e7af118-fd27-4499-9e98-c0de46fd1cfe","title":"جهتگیریهای بدنی","style":{"id":"6f96256f-9185-4201-abd5-dabdc9b31bc3","properties":{"svg:fill":"#BA69C833"}}}]},"style":{"id":"6cf93169-382a-4f90-b636-ee7bd3137228","properties":{"fo:text-align":"right","svg:fill":"#4A148C33"}}},{"id":"898be2a3-8ec4-44fc-818d-a34bef8471fd","title":"\tباله مکان","children":{"attached":[{"id":"2fa5f19e-596c-403c-a422-63b93641af5b","title":"عادت و منطقه آشنایی/بخش 1-فضامندی بدن خویش و تحرک","style":{"id":"6fbe1322-f4fe-4307-ac7b-f0fee20236b9","properties":{"svg:fill":"#BA69C833"}}},{"id":"523d5535-3a28-474d-96c9-b2b2af432a48","title":"حافظه بدنی(کوتاه مدت و بلند مدت)","style":{"id":"8889978b-3c7c-4c1c-8f24-c8b248ae047e","properties":{"svg:fill":"#BA69C833"}}},{"id":"f86930d8-b549-4354-8b7e-29e672699ee4","title":"داشتن جهان ","style":{"id":"c7f5dc41-c0e2-456a-83c9-84a8d61e3c0e","properties":{"svg:fill":"#BA69C833"}}}]},"style":{"id":"60f32fe7-e55e-4079-bca1-57218ec1da79","properties":{"fo:text-align":"right","svg:fill":"#4A148C33"}}}]},"boundaries":[{"id":"0f500c72-7344-46f9-a042-135ec44125be","range":"(3,3)","style":{"id":"e2ce8b0c-df0a-479e-8bd2-7b34a0ebc5ae","properties":{"svg:fill":"#7986CB82"}}},{"id":"246ea2e6-37e6-4c46-b567-2e444a5b00e0","range":"(1,1)","style":{"id":"6b3d48dc-a956-4644-8598-a63dd57fe121","properties":{"svg:fill":"#BA69C882"}}},{"id":"4f83dac9-d9e9-4689-93ab-e46f147f4d78","range":"(2,2)","style":{"id":"b5e29bae-40af-4e91-ad1b-13c8262e6d28","properties":{"svg:fill":"#8EDDF9FF"}}}],"style":{"id":"1447cdd6-0e55-47b2-8d74-8e5e67b5c12b","properties":{"fo:text-align":"right"}}},{"id":"07c083d2-a8f5-4cd8-809b-b6579f094e2d","title":"روایتها","children":{"attached":[{"id":"4cb65ea9-f392-42f3-b1bf-2e2916531515","title":"روایت موزه"},{"id":"90c63efd-0666-473c-97d6-5e3d070a99f1","title":"فیلم روزهای عالی"},{"id":"3eb5a0a8-93a3-41da-ab31-cf00821794d5","title":"کتاب زن در ریگ روان"}]}},{"id":"b2ecb689-2b46-4fb1-adae-81d2b0a2c749","title":"نتیجه"}]},"style":{"id":"99f29683-71de-42b9-89e0-93bc5278a4fb","properties":{"svg:fill":"#007C7433"}}},{"id":"5b957c6a-2589-4a53-b800-a7f7b6675cbd","title":"فصل2.حضور بیناجسمانی و فضا","children":{"attached":[{"id":"4f61b417-5569-4551-b16a-ce4b4c62daa4","title":"شرح و بحث","children":{"attached":[{"id":"d50e7d60-1774-450a-9fe9-b5246e96e765","title":"دیگری و جهان بشری","style":{"id":"3717cd24-8b9e-49b7-ba10-bc4486d80646","properties":{"svg:fill":"#CDC2DAFF"}}},{"id":"edc4a0c9-d865-4803-8df0-1f1e577d90c3","title":"بینا بودگی/ این عنوانی هست  که در مقاله بود در کتاب هنوز پیداش نکردی ","style":{"id":"009f3f0b-8cdc-4fa2-9ef1-32c4f44aa5b7","properties":{"svg:fill":"#CDC2DAFF"}}},{"id":"8c3cd52f-fb88-43c6-811c-54a9398f2de0","title":"حضور عاطفی (بخش2-1 بدن به منزله عین عاطفی)","style":{"id":"51b4e47b-6ce6-4a06-9554-6f7fa78a5ea6","properties":{"svg:fill":"#CDC2DAFF"}}}]},"boundaries":[{"id":"fa9b9e0d-f8e1-4193-b04d-6a8433e1ede8","range":"(0,2)","style":{"id":"33e901bc-8f58-471a-9940-918307f4755c","properties":{"svg:fill":"#FFABD582"}}}]},{"id":"04b4e3b2-346b-4964-84d3-01e99798e723","title":"روایتها","children":{"attached":[{"id":"1163c5ef-b887-4263-943f-45193a4936e7","title":"روایت موزه"},{"id":"73ac2ebc-346f-469f-9cb3-e1524326a669","title":"فیلم روزهای عالی"},{"id":"fdca5446-d296-4116-b13c-e82712af87e8","title":"کتاب زن در ریگ روان"}]}},{"id":"b2b5560c-5d00-4dc2-8652-627d06e0c277","title":"نتیجه "}]},"style":{"id":"c3762699-0c88-41bb-8cc5-d5f97b000abd","properties":{"svg:fill":"#007C7433"}}},{"id":"29d2bcdf-cda3-4d7f-8817-472cfdfd9684","title":"فصل3.شیوههای مواجهه با فضا","children":{"attached":[{"id":"00e84ca2-d28d-4ffb-9cab-80375bab7feb","title":"شرح و بحث","children":{"attached":[{"id":"4e5fc002-eebe-4010-9d8c-14fa69fbef90","title":"خطای ادراکی / ","style":{"id":"08bd323f-1bb8-4477-acd1-e85bf3c993e5","properties":{"svg:fill":"#BA69C833"}}}]}},{"id":"490c5c41-ed84-4ec0-ae53-4576d6f94766","title":"روایتها","children":{"attached":[{"id":"a33c4b68-6840-426a-a076-1a302a283590","title":"روایت موزه"},{"id":"3814d30a-1ea7-4b52-9e8d-6c5d9a2920a5","title":"فیلم روزهای عالی"},{"id":"0de99a26-d6e5-47c1-856c-32a6c0a812d7","title":"کتاب زن در ریگ روان"}]}},{"id":"b6144fac-9b4b-4216-8e53-911f0f10edb9","title":"نتیجه "}]},"style":{"id":"6fd5f16b-130b-4f26-83c7-8389a673eb2f","properties":{"svg:fill":"#007C7433"}}}]},"style":{"id":"7d4f6751-d538-43c3-bc01-b926cc76f377","properties":{"svg:fill":"#007C7433"}}},{"id":"bf187083-3cce-4103-aa9d-12c211e12ba1","title":"موخره","style":{"id":"af9a7f48-bf84-4559-ae23-d65c02a1cace","properties":{"svg:fill":"#007C7433"}}},{"id":"ae1d80b9-f2ee-4612-b4e7-bd7e2dbe4bee","title":"پیوست ","children":{"attached":[{"id":"8de51a17-44b8-4f8d-8505-d7c2cfdfbba6","title":"پیوست ۱. روایت تجربۀ موزۀ هنرهای معاصر تهران"},{"id":"9135f3b6-a287-4d1f-bb2d-56d9b197275f","title":"پیوست ۲. شرح فیلم روزهای عالی"},{"id":"a797831c-e4d4-481c-b28a-3f00036881cb","title":"پیوست ۳. شرح کتاب زن در ریگ روان "}]},"style":{"id":"fae36a04-f852-4ae0-858e-278d32b25c4d","properties":{"svg:fill":"#007C7433"}}}]}}]},"style":{"id":"8c56cf45-bab4-4bdb-ae33-eb2680f3afb1","properties":{"fo:font-weight":"700","svg:fill":"#000229CC"}}},"relationships":[{"id":"a8dab54b-ec8a-4a4f-ba6d-120f9d6175dc","end1Id":"a730438c-4ca3-400c-8311-8a01a53820e6","end2Id":"e32c8a60-f38c-4b7c-8c0c-c97d7d916c67","lineEndPoints":{"0":{"x":154.75756090563618,"y":8.98466508227375}}},{"id":"ffa69443-c914-41e9-a73e-c6696185e4c0","end1Id":"b5775b81-2e9f-4b50-ada2-da471142ef1e","end2Id":"45d907f0-15f5-4718-a2e3-c22a45593295"},{"id":"258fbae5-e5d7-41fb-a0ab-e780b196058a","end1Id":"62f7caf9-cd51-4c3c-9a52-39f0fb6b4d8c","end2Id":"88bc57fd-678e-401a-8b71-f7639dd9161e","controlPoints":{"0":{"x":1060.2086389808876,"y":-32.5588386206573},"1":{"x":-2160.7788390432806,"y":-757.5703703703607}}},{"id":"101d6705-e864-4cfe-a39d-69c04d01eafc","end1Id":"0f500c72-7344-46f9-a042-135ec44125be","end2Id":"2cd464c8-b909-4c85-b1a7-00b90110ab58","controlPoints":{"1":{"x":21.12971148255383,"y":-1546.5441243712844}}},{"id":"581df224-48b5-4f52-a218-851f7f57bc95","end1Id":"246ea2e6-37e6-4c46-b567-2e444a5b00e0","end2Id":"cc5b0c7a-c7dc-412d-8285-201b0ccedbc0"},{"id":"e44398d2-e880-4e26-9552-9fb7ec9b9ba3","end1Id":"4f83dac9-d9e9-4689-93ab-e46f147f4d78","end2Id":"2a86d5e0-5600-4362-be49-910d326d49d1","controlPoints":{"1":{"x":21.140201010364308,"y":-1574.476894977171}}},{"id":"c31137d5-0302-4dd6-b674-cdb5314823f1","end1Id":"2a159d4e-aa7a-474b-a390-2c0cd16db1f0","end2Id":"9e01506c-6eab-498b-a1ba-652b9bfea53a","controlPoints":{"0":{"x":-191.74778280185456,"y":-33.36831275720215},"1":{"x":-98.99440295347904,"y":461.81025786493774}}},{"id":"aee4b09d-8e1a-402a-adc1-235dda32212a","end1Id":"fa9b9e0d-f8e1-4193-b04d-6a8433e1ede8","end2Id":"dd9ee751-e932-4881-ae9a-842f3a1b5eb3","controlPoints":{"0":{"x":627.2096479195243,"y":89.77494362027028},"1":{"x":-967.5193511603361,"y":-313.11042524005643}}},{"id":"cf905384-9f43-4450-9fb6-fafa8020d35d","end1Id":"12739895-ecc5-4258-9601-7959e51dd4cb","end2Id":"fd66e4be-c8e2-4acf-98cd-09883f52922c","lineEndPoints":{"0":{"x":196.28385747430093,"y":-89.90967953168638}}}],"title":"Mind Map","topicOverlapping":"overlap","topicPositioning":"free","floatingTopicFlexible":true,"extensions":[{"provider":"org.xmind.ui.skeleton.structure.style","content":{"centralTopic":"org.xmind.ui.map.clockwise"}}],"style":{"id":"0f57a7a5-69f5-4f95-93e3-d3a9c37b15d8","properties":{"svg:fill":"#FFFFFFFF","cjk-font-family":"Nazli","multi-line-colors":"#F9423A #F6A04D #F3D321 #00BC7B #486AFF #4D49BE","line-tapered":"none"}},"theme":{"map":{"id":"6bcd6d97-102e-4d40-a231-d6e1dd441fd7","properties":{"svg:fill":"#ffffff","multi-line-colors":"#F9423A #F6A04D #F3D321 #00BC7B #486AFF #4D49BE","color-list":"#000229 #1F2766 #52CC83 #4D86DB #99142F #245570","line-tapered":"none"}},"centralTopic":{"id":"d08c3b9f-3444-4bab-9c38-df650c82269b","properties":{"fo:font-family":"NeverMind","fo:font-size":"30pt","fo:font-weight":"500","fo:font-style":"normal","fo:color":"inherited","fo:text-transform":"manual","fo:text-decoration":"none","fo:text-align":"center","svg:fill":"#000229","fill-pattern":"solid","line-width":"3pt","line-color":"#000229","line-pattern":"solid","border-line-color":"inherited","border-line-width":"0pt","border-line-pattern":"inherited","shape-class":"org.xmind.topicShape.roundedRect","line-class":"org.xmind.branchConnection.curve","arrow-end-class":"org.xmind.arrowShape.none","alignment-by-level":"inactived"}},"mainTopic":{"id":"754e5196-60c9-456c-80d0-61e24fbb53d1","properties":{"fo:font-family":"NeverMind","fo:font-size":"18pt","fo:font-weight":"500","fo:font-style":"normal","fo:color":"inherited","fo:text-transform":"manual","fo:text-decoration":"none","fo:text-align":"left","svg:fill":"inherited","fill-pattern":"solid","line-width":"2pt","line-color":"inherited","line-pattern":"inherited","border-line-color":"inherited","border-line-width":"0pt","border-line-pattern":"inherited","shape-class":"org.xmind.topicShape.roundedRect","line-class":"org.xmind.branchConnection.roundedElbow","arrow-end-class":"inherited"}},"subTopic":{"id":"867c9177-7097-4ec0-b44d-6297f00de93f","properties":{"fo:font-family":"NeverMind","fo:font-size":"14pt","fo:font-weight":"400","fo:font-style":"normal","fo:color":"inherited","fo:text-transform":"manual","fo:text-decoration":"none","fo:text-align":"left","svg:fill":"inherited","fill-pattern":"solid","line-width":"2pt","line-color":"inherited","line-pattern":"inherited","border-line-color":"inherited","border-line-width":"0pt","border-line-pattern":"inherited","shape-class":"org.xmind.topicShape.roundedRect","line-class":"org.xmind.branchConnection.roundedElbow","arrow-end-class":"inherited"}},"floatingTopic":{"id":"dad406a8-83f7-4817-90ad-82b9f66b4881","properties":{"fo:font-family":"NeverMind","fo:font-size":"14pt","fo:font-weight":"500","fo:font-style":"normal","fo:color":"inherited","fo:text-transform":"manual","fo:text-decoration":"none","fo:text-align":"left","svg:fill":"#EEEBEE","fill-pattern":"solid","line-width":"2pt","line-color":"inherited","line-pattern":"solid","border-line-color":"#EEEBEE","border-line-width":"0pt","border-line-pattern":"inherited","shape-class":"org.xmind.topicShape.roundedRect","line-class":"org.xmind.branchConnection.roundedElbow","arrow-end-class":"org.xmind.arrowShape.none"}},"summaryTopic":{"id":"c18f7af5-c72a-4739-b318-c135f1cab167","properties":{"fo:font-family":"NeverMind","fo:font-size":"14pt","fo:font-weight":"400","fo:font-style":"normal","fo:color":"inherited","fo:text-transform":"manual","fo:text-decoration":"none","fo:text-align":"left","svg:fill":"#000229","fill-pattern":"none","line-width":"inherited","line-color":"inherited","line-pattern":"inherited","border-line-color":"#000229","border-line-width":"inherited","border-line-pattern":"inherited","shape-class":"org.xmind.topicShape.roundedRect","line-class":"org.xmind.branchConnection.roundedElbow","arrow-end-class":"inherited"}},"calloutTopic":{"id":"c45800df-0d39-4a61-961c-c7ec8f63f409","properties":{"fo:font-family":"NeverMind","fo:font-size":"14pt","fo:font-weight":"400","fo:font-style":"normal","fo:color":"inherited","fo:text-transform":"manual","fo:text-decoration":"none","fo:text-align":"left","svg:fill":"#000229","fill-pattern":"solid","line-width":"inherited","line-color":"inherited","line-pattern":"inherited","border-line-color":"#000229","border-line-width":"inherited","border-line-pattern":"inherited","shape-class":"org.xmind.topicShape.roundedRect","arrow-end-class":"inherited"}},"importantTopic":{"id":"037ce24b-d702-438d-88a9-8f68587c7b0b","properties":{"svg:fill":"#460400","fill-pattern":"solid","border-line-color":"#460400"}},"minorTopic":{"id":"744fe682-787e-4554-b450-ba990e4719ca","properties":{"svg:fill":"#703D00","fill-pattern":"solid","border-line-color":"#703D00"}},"expiredTopic":{"id":"d369bacf-7b52-46da-b0be-fb1ad97185f6","properties":{"fo:text-decoration":"line-through","fill-pattern":"none"}},"boundary":{"id":"4cf06032-b1de-4741-9480-6ed31edd1c8f","properties":{"fo:font-family":"'NeverMind','Microsoft YaHei','PingFang SC','Microsoft JhengHei','sans-serif',sans-serif","fo:font-size":"14pt","fo:font-weight":"400","fo:font-style":"normal","fo:color":"inherited","fo:text-transform":"manual","fo:text-decoration":"none","fo:text-align":"center","svg:fill":"#000229","fill-pattern":"solid","line-width":"2","line-color":"#000229","line-pattern":"dash","shape-class":"org.xmind.boundaryShape.roundedRect"}},"summary":{"id":"a02080dd-b8e4-4ff3-84cb-c752d46211bb","properties":{"line-width":"2pt","line-color":"#000229","line-pattern":"solid","shape-class":"org.xmind.summaryShape.round"}},"relationship":{"id":"de8e5277-6bc8-457b-bcb2-f3cc788e3e29","properties":{"fo:font-family":"'NeverMind','Microsoft YaHei','PingFang SC','Microsoft JhengHei','sans-serif',sans-serif","fo:font-size":"13pt","fo:font-weight":"400","fo:font-style":"normal","fo:color":"inherited","fo:text-transform":"manual","fo:text-decoration":"none","fo:text-align":"center","line-width":"2","line-color":"#000229","line-pattern":"dash","shape-class":"org.xmind.relationshipShape.curved","arrow-begin-class":"org.xmind.arrowShape.none","arrow-end-class":"org.xmind.arrowShape.triangle"}},"global":{"id":"52761f19-d1d0-4c38-b871-2e398bcbf792","properties":{"fo:font-family":"Nazli"}},"skeletonThemeId":"db4a5df4db39a8cd1310ea55ea","colorThemeId":"Rainbow-#000229-MULTI_LINE_COLORS"}}]PK
     �lZ��h   h   
   metadata.json{"dataStructureVersion":"2","creator":{"name":"Vana","version":"25.01.01061"},"layoutEngineVersion":"3"}PK
     �lZ               Thumbnails/PK
     �lZM�9( 9(    Thumbnails/thumbnail.png�PNG
   
IHDR  4     */�?   	pHYs  %  %IR$�   sRGB ���    IDATx^���\ם����}�j�RXIT�QR�B�{4�H-)���3�p{f옰ï�?�_���/1m�L7�&ՒjAݢH�(,$[�Y��7nL!D-�U��7# ��s�Ϲz�z�;�뺮� �  �  �  � c,�ju��_a�!���ֶ9��G�g�]��~>[�׳?���qO�ѯ��<�F������ǐi����5�yXöm9��5����dY �  �  � O04�z �  �  �  ��8��M���|������?����了�U?���A�A��
|�F?�`�=9N���O?�T���4��A�4��a
���ƃ�?hx���a�k���A�~��w�q��}�ƃ��ok�k?\������kx���y��Y �  �  � � ���  �  �  � c-P,Vt��G�ǣc�Ν,��̭m�������-�}8����k/+
n�9#�  �  �  0��X �  �  � <Q�Z��>T$>pJ����?��4��6��j��Jd�dY]u�MM�:��kW�N��vJ&�y���_xQ�bY^�W����|����Ie�S��o
��l@ @ @�sx)@ @ @ @`�j�� ���z�;Y\?�P������wt��9�߹!�?�h&�j�((�N��䑣�mn*�������rlK��%�')�&���7�mY��
���L�xZ�^}I�Dl'��@ @ @ �U�@þ�39 �  �  � <M�R�
�h�iC������֮����r��νzV�tr'�� �  �  � �*@�a_��@ @ @ �&P(�u��G��@?�P}��~)�g���I�!�q�X]E�i�KEM�<�F��@$�Z1�xvB�DB+^W(�P���ıU���um���
E���WNhx�[� �  �  � �(@�aO�5!�  �  �  ����\A�/�P:�8p*��аNj�5:4��
!�  �  � ω �����& �  �  � Ϫ��ڦo(�M=�[x�=ݖ
/��|_��͛JLM�u\5J%9{V�|N�O���s��]�:�������ڪKr[��s���N��H&�Ύ
!�  �  � |
���! �  �  � ϴ��F~h8h�&xUy�
�?����*�5yL�\ۑ#)���j�T-���exLyC2<�6���V�ِ?R�V���Hr�:tT�B^����s���h4�L�,@ @ @� ��|�;�F @ @ @���KZ\�H���2�/�>�*���E53���^V(�F @ @ @`TF%K]@ @ @ �@�\���)
��U˃@C��_j��
�����$j���'�g��j�0��)u�
M?�V���W���_W�X����n)�Ik�k���	4��i�@ @ @ ��h؉� �  �  �  ���	�j
}�
�C{6�^L�0��/F6])�\9�q��Ȑ)�  �  �  02
#��0 �  �  � C�ʗ����*��h�̜��wo��j�
����q�^�%8�F��p<%�ϔ���mi��)�V�Գ���m-|����Rz�Y�R�a5@ @ @ �S
{��d �  �  �  �]�R�:�r�u؋
롘��%����3@ @ @ �} а�G�@ @ @ @�67�Z\�H���2�0аq�n\��"��"ɴ
�w�d�D4�Ʒ��w�����Z���v,ȃ �  �  � �)@�a?��@ @ @ �*������7���.�@C���Y�aOu�� ו
��Ν;C�a�x�G @ @ 
cq,@ @ @ �$������~�!u���_@�zU~�AN �������e�f@ @ @ �
��9�K@ @ @ �Y�\�04�R�ʉ�wu�_�	˱,�������Ţ&O��V��Տ?R4�T��1u;mu�
%���(��T�\��Mӧg?=g;Q-�����3{�,@ @ @� ��=;G @ @ @�(+�|��}�2౬���l�1}�
#��h�G�@C(�E @ @ @`�F�Km@ @ @ ص@�Z�|�H$��Z�)��v��?�Z.(��Ө�Q,�׳�9r\�z]�zE'^YP5���m�D�FSV�=I�T��4���)����z<���A�!���+w�j��7�u,ŲY��5E�)��m%�����f��ԡC2<�J���C
Ebj5j궚�x<�8vJ�_�����j8���YE���l�� �  �  � �� ���8�  �  �  � O���@�^_��4r�9�T/*���G��;u�5M�<�v��p<�p"���<��j��;�n��^�k��(1=��7Ie���ԨT�><������R �s�f�L�G��"�  �  �  0B
#ĥ4 �  �  � �^�\���x\�_�(���'�lӔO�h��?���Q��P���䉓���*�+����,�q�=~J��Qus]��tn��3r,K��IU7s�u-%����y�&&?
4��ʉM3���Y����Q
@ @ @ �= а�L�  �  �  � ;��Kz��U�Ҏ<�K\C�nfХ���?��;��N���c't��ͼ|N�#�uUɭ��l��u��N&�5}�K�<yRk�ܔ�)���V���W����gh؋
/��I��E�t;�v��
����HvR����j�e�Z
���{��������S����P>����А�t��Y
;�x@ @ @`4�#>S#�  �  �  ��S�m���~��'��tY��Wt�����_��2�m�0��h��@@rl�o����ٝ����6��Q QbbR�NC�BI��)y}~�ߕ/Pr��������cxdY]�)2�1
���7�Ћ��3�ex���6͠�h6.�@ @ @ �D�@Þ03	 �  �  � �D��X��fQﯬɞ�G�C��)����ۺw��Ӫ7�(敚�����ԗ���ԑ�O��59-�e)P���[y�q���CZ�����[Wyc]ɉi�7�e���y��4���R���ڵ�|��Z��2�O����ԑ�rmW��%۲4���|�R�k���_��%�1 �  �  � �� ���:�  �  �  � ���Z/�u���c���2;m9��P�nGv($+�\9Q�����thvV��ey�A5
��<uJv���ڊ�������Q��]�(s���ހ:�����dz�(���o���Y�"9�O�w�{�/��Q��rUZ_S��q��O��>Q$�Q��T��U��	5�E5+%�2���)��U4Jٶ�v��/��#k���g�F��C@ @ @ �R�@�^j3 �  �  � lO�T�f��+7�+���.�@�ڏ�?-}xU��)y�>5�uY������
8���[�i�4�*�-��k괚j��
F"Z��?�g�4��/�g���+'�Ѹ�
'�ũ�  �  �  ��P4��" �  �  �  0�RQ�VG�7����@?�ȭ�d[� ��
����.^V$�P��9�Ь�ծ�WH��W$�V�^S,���1���fξ�j� ��/(�Z�(�v4��ʓL��
�ph4��* �  �  � # �0B\J#�  �  �  ��.JEU�=]�����P��n�rOx����WN��CC9\9�GG��"�  �  �  0B
#ĥ4 �  �  � �R�TT�c
�Hx����q_�<4�O�A��%��UesC��v�1X���(5=��ʲ���ޕ�Jd�"��:��zݎB���?�!8<����R��q|A�;wF�tr�6�j@ @ @  ��- 1@ @ @ �I�TT��\9qк�
v�CC�<\�-����g	4�D�� �  �  � � �0ja�#�  �  �  ���JE�*u-�ZV*��y�1|�h�Ba�d�������4�D�� �  �  � � �0ja�#�  �  �  ���JE���rkY�lj�u��ɇWNT.��jaC��55�%�2���ڸ{G��)y�^�6���n�ew�
%��u:�B
��*o��i���t���xF�Ѥ^�C��>KB @ @ ؊ ���(1@ @ @ �G�94�K���Y�{�쁻�cd`F @ @ +
cu,@ @ @ (�Qm��ͥy�c�T���O�>|D��UESER	YK�vS�DR��F�*�ד�8�e2*����t5q⸬f[�x\V��jaS'�_th�f&5���
���X �  �  � <s��#c� �  �  � <G��
��o.�.���.���[���tG�hL�xR�xDՍ���Xzrl��2~Ca��
B��tVk�>�������|~��/����+l@ @ 8�ࡲ%@ @ @ �@��J����+	�m�7�0�0�+'ʩ��/)�(;6�  �  �  �|hx>Ι]"�  �  �  �l
���v{�@C8z6��U?4�X�sK�rI�`X��U�*3sB�w�(15%��]���s����z5u�n���\����_�ʍ�Ų�z�7�yI��I�d�@ٱ@ @ @ ��C�@��q��@ @ @ �gS�TT��\9qкx�uy��]{dg�Nh����N'G6�@ @ @ � ��Q�R@ @ @ v/P*j��b�o�����LK�%Õa���Ԯ�v�TZ��{JNV�T��P8S�VSϲ�D�1M�u��15�E�b	9nOr<����/�U
���  �  �  ���)@ @ @ @`����Ku-�ZV&���C��0O�R`}md�E�:��Y
#�0 �  �  ��(4�R�� �  �  �  �;�RQ�Ū��ZV6��]�1|�hh^~Wk�t`�:-M���j�I���M��!�y�>��j���v림>�B������պ�^OS�O���W�P!����%!�  �  �  ��xC@ @ @ @`|��u]��t ��
���+߿Vb��k���SlbJV��p,�v�!�߯��N�[P��]��A�qW�I���tNĴ~�c}�������L˩	Ϳ��"��1+C @ @ @�	x5@ @ @ @`|JEm�[�r�����s�+���̤�_{Y�Pp�+�1@ @ @ �O�@��33 �  �  � <M�TT�����+�<m�3�}?�p��w*,-i��iU67��jT�::���>���3s�w����j��G�8~R�����SI�;4��p8��ٰ`@ @ @ 4� �  �  �  ���
���v{�@�A����;4�{�%����=cV�  �  �  ��4�j �  �  �  ���
���t�A�!	�l��VK���ԷC_�Y�pݑ��/Z�7u����ɑ�Aa@ @ @ F%@�aT��E @ @ @ ����*4�Z��4�.���u�'o�cz����~����)��Qr�J�+
��jժ�1�\2T�o���:��vG��G����ѳ�����ڟ+*���4�M� �  �  ��>h�t�D @ @ @ �-
���U�Z���T*��?,��,�M���
4Ե�0K�a��O �  �  � �� ��18��  �  �  � O(�Z��ʭee���1�;4���!3�W$�R��W��1�ӑ���j�e�]uZmERiUs�~�-*5}H�xJ�����mc	��	��5}�_����Vkj~��H� #;
#�  �  � <���W  @ @ @ �X�T�Z��+���Ɍ.�pP;4�Z�A�!���!�4@ @ @ /@��7@ @ @ �W��D��+7��L�G��~���?�ERI5JeYݖ♬�͆����٬:���ɔ�k+�:uF��e�q��e����+�\M���f�����u?���v--,�)
�̎� �  �  � �J�@èd��  �  �  � �(Ulv�xsI��g���A]�ٔwWsء�����կ���:�C�s*���c�d���NW��V�4u��?�)��Q��W��i��u�WK��Œl�VbrR'��v���]�<�  �  �  ���� �@ @ @ �@��W�P�?ܾ���R�ף7�+�ch����;����t�i5����4�=vRK�(O�kz�GU��)�H(�Jk㓏u����oI�!�\�a#9�����n����U4� �@ @ @ �gI�@ótZ�@ @ @ ��L��s[�bI�*�U�:�ݟ��eJ�
rwB�&S��
��������U0U�RU(U�ӕ7�S(�Te3'���i��²���� La�����~��FU�HT٣3���e�B�rr�FS��͎�}��"�  �  � <��cf� �  �  � <�wo��sue�(o�c��n`��i�zSv �����A`b؟���P�Ե�0�t:9�mQ@ @ @ ��h91 �  �  �  �����V��ӕ��H��^֍_\��m)11-�ە�l�
)1uH�JY�Փ뺪��uhvN����G�;JNO�����#�<vR�N�����R��W_�#а��@ @ @ �S�@�~�37 �  �  � |����Zkvue��L&12��ڡ�Zmh~�����9F @ @ � ��Q�R@ @ @ v'p��V�m]])*�M��<�{[7�yC��y<����zݮ���\ף��}E�)Y���Vv���L�W�LZ�|Q�	5JE���҇����� АH�FfGa@ @ @ F%@�aT��E @ @ @ ��ܽ��~�������uh(��'Z��(�q�����ߐ������ʉv����YE"��" �  �  � � ����f.@ @ @ ؞�����ں�\i����}���Ҷ:����
mu�P�u���
�Z�b �  �  � � ���Pf@ @ @ ؙ���*ٮ��F#��0l[r��B0�y>�hpM�������	��� �@���'�@ @ @ �P�@�b3 �  �  � lS��mU\ch��r��P��g�{]yC�ZM�O�C�e���4�2�ᨪż�O���kW�d�T��4}�E�~|Cf  ���A�    IDAT���7~_ٙ�Ri�"�m.v��7-��ώ����!�  �  � 
�$� �  �  � Q��m�
��e ��"�g�d�%�P�64?F�tr$NE @ @ @`�F�Km@ @ @ ؝�����غ�R�\��~�����du�rݞǐ��i��)�
�>��vGV�%(�n�!��+����U(�P�QU�XR�Ȍ������s�x���CC�\��sv��4 �  �  ��>	h�'x�E @ @ @ �-ܽ����+��ӉG�C��*��f	4<�� �  �  � c(@�a�%!�  �  �  ��o���J���+Ee��GX��u��?T�����3�lnȕ����eu;��Cg��o�R�XP|rJ^�_��Gխ���v�~�c�V ���OD��Z�9�r"�z4��  �  �  ��� @��Y8%ֈ  �  �  ���*p��V]])(�y4а�Z��@�4�]��mۃ�pD�Hd��V���
����z�Z�@ @ @ ��
hخ�@ @ @ @`����F�thH&����P��_(O�^�i�y}�ί����m��m7���T5�S��W�茂��J++�Z�?�F����crl[�ZE���sX���PX�͜n�������t;�>���$����jK��LJ^S�RA�fK�S�U��P��	��
y�>Y���^O��;x~���T3���c�kiaaN�Pp�s1 �  �  � � �0lQ�!�  �  �  �����V����r�s]z�/�x����j�:�җ�m��lז��҇W�1<�E��8�ĉ�j7�JL� &N���n�Y��k��Odd'e��Zk�t��-����K/�������]�/*{4��뢏)@�a��D @ @ �+
{%�< �  �  �  �}���Uq
}�����9x>��ʐ�Q^9aGcr��
^�:����'�*��ju4??˕C?A
"�  �  � � ���Pf@ @ @ ؙ���U�T��u]������7~���jݻ���7Jd'��s[�i*�H*15��ښz]K'��u����<qZ��uj5M��*��z��p<�V�*�ǐ#����v䄃��Q�g�l�_�����z��-X�7u���R���� �  �  � [�@ðE��  �  �  � Cp/��|��w-U��A���!]����d?l0���\G�pT�v�7�q��/���XL�`h5�\�R�iaaN�tr��P@ @ @ �Qh�*5@ @ @ @`8���aKW�-��AM���vY��wU�\SaiIG�~I�ZI�pT�{w��d�����G��'��>��fNV�%_�/��S$��?T��tMx�� '����mC���j�ʞ=�����NV�ِݳ�.��������j5�:�����RY���I�IUn�Pl�j++���?(�mРT���W	4�e�
 �  �  ��^h�kq�C @ @ @ ��,^�J���b[��?�wo}���M�>�b��Vo~���c�4��AH!O�V.��������(����;j�j��̨]���v5u��劬vK����ƕ���_�V�:��o���_�ڟ22�)m��j����3thکQ@ @ @`/4�6s!�  �  �  ���/i�c�� Аz�����h���Ri�"QU�u:��y���"��h����o�[lqiC @ @ @`,4��1�@ @ @ x���%���������#C���͏U�X����U+��8�Lo@v��F�$�����s��Kr������|��z�|��Jk��?�/�Fs<4ض�^����1���v:]-,�)m'��n�� �  �  � ϭ �����8 �  �  � π��%�\� ��]��C�3 �K�v�A�!
>�[a� �  �  � ϡ ������2 �  �  � ό��%=^])��FYv�C���������/ݕ?V V�VS�R֡3gu��
�R�x�A�X&#�����]�|Y�Π;�/ҩ��ٗWN<�v�34D"�g}+�@ @ @�9 ��:[F @ @ @�X����?4��	thx�)6-���~���ӟd �  �  � �/@�a�π �  �  �  �����C��_�H��W,��e�t�܂�0;K+�>�Ն���(�NŅ" �  �  � � ����f.@ @ @ ؞��%�\��Z��2�V$���z[mG�r|�-��a�Jmp����=#V�  �  �  �d
� �  �  �  0����f��Zl+�N<q�f��~����Ci[��Y��P��U�J���:4�7� �  �  � W�@�p=��  �  �  � �X��厭kŶ���+��w�
+˲mK�i��Y�Y��N���O�ض����N�Ќ��k
D���RrW��u%&���x4��4��d����=�U��WN$��=���@ @ @ � ��aIR@ @ @ �/�xI+]G-e2�4xl[�JE����
�r{Lؼw[�2\W�c��*}���j�
ųSj7�x}�:qR7��2G�ɱ���nWs�}����`������q�����g��G8�@ @ @ � ��ѸR@ @ @ �!�xI�14$��2�8���%Y�a�����'t�%5e�f�U�v--,�)
�h�"�  �  �  0:
���2 �  �  � �V`�
�OW���wp�yu]飿���햂��:�����*�U�+'�dZ��
�=R�G @ @ @`��*�8@ @ @ �{��K*{���\P�g���<�O����@�je$��:٩��u�V�3�r"��z*�#�  �  �  0t
C'�  �  �  � M�T�tu�κ���Fn]��CZ����s/����%���8'o�>�i?[��z�#�=�zS�ΝQ*��T�G @ @ @`��NJA@ @ @ ��{���7[��o(+G�p�g?f�*'V3�P퓏�ɯ�Q ��8�r]C�^[���H�zM�\َ�DvB�ZM�FM�LV�@P�bA�tZ��*�tG�PX��^f|�WW�d;u*���N'��c@ @ @ 
cq,@ @ @ +p��
�>*��1
y��#�z��L���)���3y@�r]���hx&O�E#�  �  � h�@ @ @ @ ���xAˮ�k
C��c�ضż�@Pw�}�=effIfT^_U<�U�g�So�Y-*K*stF���NO���4�<����
Yݮ�rw�(���P���g6�P�5WNСa|_qV�  �  �  �d
� �  �  �  0�/h���z�hH}~��+aS�eI�=�}<��͎���(��Ć� �  �  � �R�@�(u��  �  �  � ��xAk�Wך�R��ck�-���?{[�B^���U�*u������*��T�Ք��(>5��f^�pXv�#ב��:��z]K�XL���&������g�CC���������@ @ @ �
��Δ �  �  �  �E������/�2�V�V�Xt{Þ�
ݮ54�B��m�� �  �  � �� ��18��  �  �  � O�xA�@HW��"����͜.��'$*�=�������,��� ��EvCA� �  �  � # �0TJ"�  �  �  ���.^P)����Ӗ�n
i�ϔqu�)����Tl4Z���U"ۃ٘@ @ @ ��
h�'�@ @ @ @`�/��
�hd��GV�cY�rr����u�u�S[^{�R��¬��䖟a  �  �  � �"@�a\N�u �  �  �  ���.^P��
��2`ض\���a�r
C�n����T�RQ�^S��am�X��GU��J&e5�E�!E�)Y�Z���K�e'�,�9rL��:����*:��o+8����].Wu��Y
[c  �  �  ��8	h��`- �  �  �  ��Z�OךR:����w�-][TquI�VGS'O���,DZ��9�����SS*���U�j��j�M��uER	ŒY9��j>/�f^S��.��?U R�\����j6��ex<2���l
~�L�)�c�j�d��=[��U8��r���N��ɯ~]��[v�TZX8C�a�bD @ @ '
�t�@ @ @ �xAK�Gכ����pt\W�����L��Wgrzh�o�^�_�y�h��[��?�d2>��P@ @ @ �Q
h�.�@ @ @ @`w/h�5u�e�ˀ���nɺw[����c��<~B��~���&O��Jn]�V[�DB�ק@8,o 8�b�O���?����������/}�{J�~Q�l]���[�rI�LZv�'��Օa��jV+
F�
Fb��D�XT�h\��Y,�zUs�:<;�^�%(��o}[���[6m�;���U4��3D @ @ @`\4��I�@ @ @ ����Z����Db�]|���V]F�#������^,*um�����~Xl��]Ks
��#YE@ @ @ � ��Q�R@ @ @ v'p��5��t0�5�c����EY��f^��N���ݭS�g������O��s���-K�hTV�%ו�5�� �,�3Srz�l��N��^�-�v��ku��h�o���33ۺr���
�ph��  �  �  � {-@�a�ř@ @ @ �.p�J���6���P���>���}Й�W����z�ӥ�p9��:�)��������e'�ۡ��l���ǣ;��g@ @ @ �W
���� �  �  �  �[4�C
�|N7~�cy�>Ur��4�J:�^�R�ސ\[���:��o�JN���cA?�p��� 8��cxԬ�� ���j�M�>�|������Ѹj��l����@3ǟH��@C��йsg�N'y�@ @ @ x�4<sGƂ@ @ @ x�.^Ц��X���m67d��z*�a�՝:�^8�Ա;`ض���\;-����T/��pB�\��g	4�$(�  �  �  ��B�9@ @ @ @`g/hM>]kI�T��5G�b^�dZ�N��0�u\��~�C�Y��W���O�ѪUթU�<|tK{�_iыDՋ?f�[���A�rM���h�=%@ @ @ �A�@�>�3% �  �  � lQ��-9]o�fS��7��NvrK�z�A�!�Op�)I�܆>����v�xL��5��Ueg������`4�Z>�p�:��JLN�gu�m6�=vL�۷�N��������y�����F1�+'F�JM@ @ @ �� аW�̃  �  �  � �r��W-˴��dx�#�E�2ku�����'��;����n�`������ѭ>�8@ @ @ �F�@��A @ @ @ ��	�0���4��ʉ�vh��Ȭ���=�ܸ���E�ɪ�u�o�V����ê�Kj��2L�\בӱɦ�92�Տ>Tϲ���$�P�ߕ�TP�TP4�V�\��:���;���l������о���@ @ @ ة ����� �  �  � �^����^�(�p�G�}~y;mm9��}���ʉ^0$'\9������t_�hL�x��U�?�d(���O�(ǶU/�A�v����������
ݮ54�B�џ3 �  �  �  0d
C� �  �  � Q��C77j*����ȭ)s�>��kM?�W��=�~�GO�jR�,�V�U��=�߁�v��Ĭ����FA@ @ @ F-@�a���G @ @ @ ����*�,�,������nnȉ��xavGs���9�ueX��x�C�\Ӕk��z�C���R�FS���*��o�AF#�  �  �  0��X �  �  � <A�7���f�V�ב���@Ð�TPk�Ķ���1[-]��&�߯p2.����.�4u�
�+rz��j�p,�����g[�8zL�\N�b^�@P�̄���);�S��5՞>���Z�Ե�0�t:��ka �  �  � lW�@�v��  �  �  � {'�֛Z��t�	)��}~^˒�Z�q��_��^�%�P.Wu��Y
#9e�"�  �  � �Z�@��  �  �  � ;x�M-�]w��d���8
�;4���mmܹ�H"�RnU>�_'O)�C<�Uy}M=�3��U�XWu37���nT�=:#�ݖ��U���=�����G;����TZX8C�aH��A @ @ �[
{��l �  �  �  �����}ïݐ�����e��wh��[��?�d2�u�"�  �  �  0��X �  �  � <V`С!�����2�p���Jwo)�L���)55�j���ѣ*��J����#�4�n�:|H�f[�FM�@H�XL��JLN��2}>u�-����;vj����h~~V�hd���@ @ @ خ ���1@ @ @ �N�7��
��c�ض��
)�Y�ni]�߯n2%�ӕ�R��3��zM���l�����v--,�)
�6@ @ @ � ��QS@ @ @ v.�֛�Eu�
=�ˀ�U�����o�Y�(y�j�M�{Y�����U��Q5+e"�x�u%�����Zy�]זeێd[2Aٽ�ڕ���S����6�rz=�=���5q��J�+��mE�)"Q5�e���7��>�q	4t:�A�!�x@ @ @ �} аO�L�  �  �  � [x�M#q]sC_�Cy�ӒY�I^�E�O�h\f��������7���<tD�{��n֔�9��ƺ�Ӈլծ�N�ew{���Ah�^,��IfԬ�%�Q��1���7�&��l�WN��ѧ�0 @ @ @ �q �0n'�z@ @ @ @�o��B$�kNH�Hx�2�@���9Ԛ��K��Z��s��(�N�d�E @ @ @`�F�Km@ @ @ ؝�[o*�
��2�4��Vo~,�ݔG��'ft����B�fRrW�@HV��p4!�u���ѨG
��v��
:��N̿6��*����	
�{
y@ @ @`4�;�"�  �  �  ��V�zS����;!�R��<��1�C��J����Y
[~+�  �  �  0N��4X �  �  � <*�֛�o���\n�,    IDATR6��N?�p��7�z�B��L�O�3ڸyC�m�q�����P�tv[s�K��Z����3C�l�� �  �  � �P�@��x@ @ @ �@�7��
����Dz�z��|�1�Z�_�x��L��v�����W�)
o�Q�#�  �  �  ����X  �  �  � <Q�7�Lgt݈��5庮l��G$="<��izd�lۖ���Ǖax���������W*���i���_��y0�ok��n��c���u�A��5z=�w�ٟG2Mc0�A�O��u����?{�ƃ�����_�?g��ý>�Ã�y<�_��_~���^// �  �  � Ϝ ��g��X0 �  �  � ϑ�[oʚ����C�t�T2�� p�?n�#cmUn�+�۪e�H��������  �  �  �<hxN�="�  �  �  �
9�P.��l�55��i�Ϫ����j��������4u�z���fN�rU���ѯ~��Ą���J�uuZ
�.��BnC�JU�DR�RA�hD�X\�ZU��M�8����O4��7��F"�  �  �  �M
�c8 �  �  � �
� C�RW&�����M��T�#�j���u{����x]�PX^����'U\Y�?T5���Ԕ�kk�>~R�f]�bQ�HT�d\�HX��55�ue�UicU_����}}�6Ǵ �  �  � σ �����# �  �  � Ϫ��
�zS�JU��#��?�BA�U�v�ќ~,.�С�Ԧ* �  �  � �4� �  �  �  ���
!���v���L&���w�C^��ېj�G��7���i5U�m��o���i���
�#��R��~�srl[�PH�FCӧO
:<L=���&VJ�a�'F9@ @ @ �� �;�  �  �  � �+��@�m����
����#����a���XAu
�A�* �  �  ��g4�> �  �  �  ���
�2А��z�N����nw�8rVVd�|��dDn�(�7��xvUs��~3B!����dJj5w_�qb��y4��* �  �  �� �p �- �  �  �  p`vh(���t������RQ��w�W�g:��+�ln(3uD�bA���JLLi��mE�IM���>T(U$�PnyI��i}�_��
�8)�Zѯ����G��Ks���%�=�J.�f���g_��u��W��vUZ_�eu�Ed[�:��"��������Jkk:��o��^����ޅ��{o���Ò�T ��kWu�3j�k*����K/+������Z������n6U��=zT�ϫ͕U��5}aVs����W�"�ó� �  �  � �#@��W@ @ @ �W`���b�"�q��&���VS��T�ʈ�v^�u�T�2�Sms]W�Smܿ���ժ"��ʅ�L�G>�Wr���������霧s�ĝ���"�$ P�(��ȫ;�xW������]���:��?���R�d�d˧H��A!�A �X,6癞�=�sp�,I�
=3�;ӻ�f�
�<���^ߧ�����(03)CϨc��́���u��L{����4g����֊�x@ @ @ �5	hX�@ @ @ @�
�#�P.�T(�e�Z���^�$C��n2.�L��騗_��g�[�nb�ډal6��fׅz^�_x^�}\�zY�|I���r�%M�ܥF��jaY�G���T/WT��T\^��vYlv��]��b���t�g?���o��(�ʕ|@ @ @ � ���R@ @ @ � ��@C��Q&�,��%��1��s��@C�#Y,�}�W-t���[�U�C]�J1�٬^��h�%C���Nh�+E@ @ @ �Y�@�@ @ @ ���
�DJn�[n�s����@�o��X}��\��J�o��ӯ�B�lZ�FS;�;,���y�!���6�j� �gB�˗4�o�:ͦ���³���bZN������\X���z�+'F�?J#�  �  � H� �  �  �  �u�h��Kj6��D�#y�q4(�P�ӕ�\�'4���� �  �  � � �v@ @ @ @ ��+0`��\��\�(��d2��}�.��l��M��+/���h6d6��DU��U���ArY�J%9�n��eYl6��YM�ܩ�zZ<{N��)�Je5kugf�O��l��qB�HvE@ @ @ ~%@����  �  �  � [W`�@C��Q2�U ��nٻ�]�aE�V��z^�>�F�&�wB�vW�E�xLf�M�tZ����P,,h�#��^�(_��U�E=�[�T����]�?2�'?�y
#�iF @ @ �� �� �  �  � l]�
�tNF�Q��o��1����µ��p��HX)�  �  �  �>
l@ @ @ غ�	4
e5
E"���øN?�M�/]R��������rY�R�^��lU��U�gfU�e���i+_����J]��F���}�լהO�t��j�g?˕#�u<